۱۳۸۸ آذر ۱۲, پنجشنبه

لزوم مطرح نمودن مسئله بلوچستان در شعبه ضد استعمار سازمان ملل متحد‏


لزوم مطرح نمودن مسئله بلوچستان در شعبه ضد استعمار سازمان ملل متحد‏
Sara Heydari
متاسفانه در مدت مبارزه ملت بلوچ بر ضد استعمار و اشغالگری تنها چیزی که مورد مطالعه روشنفکران این ملت قرار نگرفته این مسئله بوده که ایا بلوچستان جزو تمامیت ارضی ایران محسوب می شود و یا اینکه مستعمره هست که ایران در حال استعمار ان می باشد ؟ زمانی که انگلستان اخرین کشور اروپای غربی بود که توسط المان نازی به اشغال در نیامده بود و در زیر ضربات مهلک ارتش المان مقاومت می کرد و به مرور در حال از دست دادن توان خود بود و حتی المانها موفق شده بودند تعدادی از جزایر نزدیک به سرزمین اصلی ان را به اشغال خود در اورند
چرچیل و روزولت رهبران زمان جنگ دو کشور مذاکرات محرمانه ای را در کانادا ترتیب دادند" در این مذاکرات چرچیل با زیرکی خواستار کمک امریکا بر ضد المان شد اما امریکا که هنوز خاطرات جنگ جهانی اول را فراموش نکرده بود که چگونه پس از پایان ان جنگ کشورهای اروپائی از دادن وامهای خود به امریکا خودداری کردند و از کمکهای ان کشور در پیروزی بر ضد المان قدر شناسی ننمودند این بار کمک به انگلستان در پیروزی بر ضد المان را منوط بر این نمود که پس از پایان جنگ باید دول اروپائی استعمارگر از مستعمرات خارج شده و به انها استقلال دهند که بعدها همه می دانند که پس از جنگ جهانی دوم امریکا با تصویب قانونی در سازمان ملل شعبه ای را بوجود اورد به نام" مبارزه با استعمار سازمان ملل که به واسطه ان و فشارهای امریکا کشورهای مستعمره موفق گردیدند به استقلال خود دست پیدا نمایند.

و اینک این سوال مطرح می باشد که بلوچستان دارای چه وضعیتی می باشد؟ قبل از پاسخ به این سوال بایستی دید مستعمره یعنی چی؟ و به چه سرزمینی مستعمره گفته می شود و ایا بلوچستان یک مستعمره هست یا انکه سرزمینی هست متعلق به یک واحد کل (ایران)- مستعمره به سرزمینی گفته می شود که دارای شرایط زیر باشد:

1- خود به تنهائی یک واحد کل باشد.

2- قبلا دارای استقلال کامل یا نیمه کامل باشد.

3- توسط کشوری به زور سرنیزه به اشغال درامده باشد.

4- منابع معدنی و کلیه منابع ان چپاول شده و سهمی حداقل 50 درصد از ان به ملت سرزمین مذبور تعلق نگیرد.

5- حاکمان ان نه خود ملت زیر سلطه" بلکه کسانی از خارج از ان باشند.

6- برای ارتقاع زبان -فرهنگ- ان هیچگونه امکاناتی فراهم نباشد و مردم ان مجبور باشند به زبان تحمیلی ملت حاکم اموزش ببینند.و زبان انها در شرف نابودی و تضعیف شدن باشد.

7- با انها به عنوان شهروندان درجه دو و سه رفتار گر دد.

8- هیچ نوع سرمایه گذاری اساسی در ان سرزمین صورت نپذیرد و مردم ان در فقر باشند.

9- جو پلیسی حاکم بوده و مردم حق هیچگونه مخالفتی را نداشته باشند.

10- مردم ان در اداره امور سرزمینشان هیچگونه دخالتی اساسی نداشته باشند.

11- به اعتقادات مذهبی و دینی انها اهانت شده و قوم حاکم سعی در نابودی و تحمیل عقاید خود بر انها باشد.

و موارد دیگر...


با توجه به این مطالب به راحتی می شود این نتیجه گیری را نمود که اولا بلوچستان خود یک واحد کل می باشد یعنی "بلوچستان و دوما توسط کشور دیگر به اشغال درامده و قبلا دارای استقلال هرچند محدود بوده سوما تمام مواردبعدی در مورد ان صدق می کند و بلوچستان نه به عنوان جزوی از خاک ایران بلکه به عنوان مستعمره ایران می باشد و به مسئله ان نه در چارچوب تمامیت ارضی ایران بلکه بر اساس منشور سازمان ملل متحد و قانون ضد استعمار که دران سازمان موجود می باشد باید تعریف و حل و فصل گردد که در ان قانون دولت مستعمره موظف به رفع اشغال از سرزمین مستعمره بوده و باید زمان معینی را برای رفع اشغال به ان سازمان ابلاغ نموده و پس از ان" سرزمین مذکور را ترک نمایید.

و بر خلاف ادعای شمونیسم فارس که ادعای تملک بر بلوچستان را دارند" این سرزمین هیچگاه متعلق به فارسها نبوده و با دسیسه دول غربی به خصوص انگلستان برای مدتی تحت تابعیت ایران در امده و در صورت خواست ملی این حق را دارد که از ان جدا شده و دولت ملی خود را تاسیس نمایید و لازم هست که روشنفکران ملت بلوچ با اطلاع رسانی از وضعیت بلوچستان ایران و تاریخ ان سرزمین و سوابق دولت بودن ان " مسئله بلوچستان را در چارچوب منشور سازمان ملل حل و فصل نمایند نه درچارچوب تمامیت ارضی و فدرالیسم و غیره..

در اینجا لازم به ذکر این نکته می باشد که دول استعمارگر اینطور با مستعمراتشان رفتار نمی کردند و حداقل یکسری حقوق اولیه و ثانویه را رعایت می کردند اما می بینیم که این استعمار به مراتب از استعمار قدیم خیلی بدتر و بی رحمانه تر می باشد و هیچ گونه حقی را به رسمیت نمی شناسد.

پهره

هیچ نظری موجود نیست: