۱۳۸۸ دی ۱۲, شنبه

دروغ پراکنی های رسانه های رژیم

به گزارش آژانس خبری تفتان دروغگوئی های رسانه های رژیم را حد و حصری نیست و پیروان دجال و کذاب هر روز باید هزاران دروغ به مردم تحویل دهند ، اخیرا و پس از عملیات عظیم پیشین سرباز و هلاکت سران ستمگر و متجاوز سپاه پاسداران که موجب وهن و ذلت و رسوائی نظام دروغگو و مکار شد سایتهای وابسته به نظام هر از چند روزی دروغهائی در مورد جنبش مقاومت جندالله ارائه می دهند.
چنانچه سایت پرچم که از سایتهای دولتی محسوب می شود در گزارشی عجیب با عنوان روی آوردن عبدالمالک ریگی به مستند سازی مدعی شد که رهبر جنبش با مستند سازی به فعالیتهای فرهنگی روی آورده است.
این سایت دولتی ادعا کرده است که رهبر جنبش با هماهنگی مقامات اسلام آباد قراردادی كلان با چند نفر از كارگردانان معروف پاكستانی برای ساخت فیلمی مستند منعقد كرده است.
در این فیلم كه توسط دو كارگردان ساخته و با مشاوره دو كارگردان دیگر نهایی می شود طرح آمریكایی ایجاد كشور بلوچستان و نیز مسائل و مشكلات مردم بلوچ با قالبی ماهرانه به تصویر كشیده شده است.
این ادعا واقعا عجیب است و نشانگر بی عقلی مزدوران رژیم است که حداقل فکر نمی کنند چه می نویسند از سوئی می گوید با هماهنگی مقامات اسلام آباد و از سوی دیگر می گوید طرح ایجاد کشور بلوچستان که ممکن نیست مقامات اسلام آباد هیچ گاه حاضر به پذیرفتن آن باشند.
پرچم در آخر گفته است :

این فیلم كه در حال طی مراحل نهایی خود می باشد قرار است كه در سطحی وسیع و با كیفیت خوب در مناطق مختلف از جمله سایت های اینترنتی پخش شود.

همچنین سایت دولتی پرچم نوشته است :گفتنی است كه طبق آخرین اطلاعات به دست آمده عبدالمالك ریگی در حال انجام مقدمات راه اندازی شبكه ماهواری است كه هدف عمده آن پیشبرد طرح تجزیه مناطق بلوچ نشین است.

یادی از عالم شهید ،مبارز انقلابی حافظ صلاح الدین سیدی سربازی







یادی از عالم شهید ،مبارز انقلابی حافظ صلاح الدین سیدی سربازی
تولد و تحصیل
حافظ صلاح الدین در خانواده ای انقلابی در منطقه سرباز بلوچستان به دنیا آمد ، پدر بزرگوارش قاری و حافظ قرآن و از مخالفان سرسخت نظام خمینی بود و در حقیقت حافظ صلاح الدین روحیه انقلابی و جهادی را از پدر بزرگوارش به ارث برده بود و تدین از ویژگیهای بارز این خانواده بود و به همین جهت حافظ صلاح الدین برای فراگیری علوم دینی پا به حوزه علمیه انزاء گذاشت و بعد از پشت سرگذاشتن دروس ابتدائی به ایرانشهر رفت و مدتی را در محضر مجاهد اسلام ،شیرمرد سرزمین بلوچستان ، مناظر بزرگ مولانا ابراهیم دامنی به فراگیری علوم دینی پرداخت و تلمذ نزد مولانا دامنی رحمه الله تاثیرات عمیقی بر روح و روان حافظ صلاح الدین گذاشت و قلبش را مملوء از عشق و محبت اصحاب پیامبر صلی الله علیه و سلم نمود.
حفظ قرآن کریم
از آنجائیکه حافظ صلاح الدین شوق وافر برای حفظ قرآن کریم داشت دروس حوزوی را متوقف کرده و به حفظ قرآن کریم روی آورد و به همین جهت راهی پاکستان شد و در شهر کراچی در مدرسه دارالعلوم رحمانیه ثبت نام نمود و در همین مدرسه حفظ کلام الهی را به پایان رساند و بعد از حفظ قرآن کریم برای ادامه دروس دینی به مدرسه عربیه دارالفیوض لیاری رفت و دروس ابتدائی و ثانونی و عالیه را در همین حوزه خواند و برای دوره حدیث و عالمیه به جامعه طیبه رفت و از محضر علمای بزرگ و مجاهدان نامداری همچون شهید مفتی نظام الدین شامزئی و مولانا فضل محمدی یوسف زهی کسب فیض نمود و مصاحبت با چنین اساتذه بزرگی در وی روحیه انقلابی و جهادی آفرید.
عشق و محبت به اصحاب پیامبر
شهید حافظ صلاح الدین بالحق یکی از عاشقان اصحاب پیامبر اسلام و جان باختگان در این راه بود و به همین جهت پس از فراغت به دفاع از اصحاب پیامبر پرداخت و به سازمان اهلسنت که در برابر اهانتها و بی حرمتیهای شیعیان تشکیل شده بود پیوست تا از یاران و جان نثاران پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم دفاع کند و مدتها به فعالیت در این زمینه پرداخت و در آگاهی دهی به مردم تلاشهای فراوانی کرد ، او چنان عاشق اصحاب پیامبر بود که حتی سلام دادن و دست دادن با دشمنان اصحاب پیامبر را ناجائز می دانست و هرگز به دشمنان اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم دست نمی داد.
جهاد و مبارزه
حافظ صلاح الدین سیدی دارای روحیه انقلابی و جهادی بود و چهره اش نشانگر روحیه جهادیش بود و هر کس چهره اش را می دید به عظمت و بزرگی و روحیه بزرگ و انقلابی وی پی می برد چنانچه دوست شهیدش مولوی خلیل الرحمان می گفت روز اول در چهره حافظ صلاح الدین مجاهد بزرگی را دیدم و به یقین دانستم که او مجاهدی مخلص و مبارزی بزرگ است.
همین روحیه انقلابی و جهادی اش بود که وی را برای فعالیت نظامی علیه نظام پلید و جنایتکار ولایت فقیه واداشت و به همین خاطر وی برای آموزشهای نظامی به نقاط مختلفی سفر نمود و با گروههای مختلف مبارز در بلوچستان ارتباط برقرار نمود و در سال 1380 هجری شمسی به سرباز بازگشت و فعالیتهای تبلیغاتی اش را آغاز نمود و جوانان را به مبارزه و جهاد علیه ظلم و بی عدالتی نظام حاکم دعوت می داد و جوانان زیادی را آماده مبارزه نمود و در سال 1383 سازمان فاروق اعظم را تشکیل داد و چندین عملیات علیه پاسداران رژیم را به اجرا گذاشت.
سال 86 با اوج گرفتن مبارزات جنبش مقاومت جندالله و پیوستن تمامی گروههای مبارز در بلوچستان به جنبش ، حافظ صلاح الدین با رهبر جنبش مقاومت امیر عبدالمالک بلوچ حفظه الله دیدار نمود و اعلام همکاری نمود و این خود نشانگر اخلاص و تواضع و فروتنی این شخصیت انقلابی و مجاهد و عالم دین بود و رهبر جنبش هم آمادگی کامل جنبش برای همکاری در تمامی زمینه ها را اعلام نمود و در زمینه آموزش و همچین فراهم نمودن تسلیحات همکاریهائی صورت گرفت و بعد از این همکاریها بود که سازمان فاروق اعظم عملیات انفجار کنار جاده ای را در منطقه سرباز به اجرا گذاشت.
دستگیری
با اوج فعالیتهای حافظ صلاح الدین رژیم متوجه فعالیتهای وی در منطقه شد و مزدوران و مخبران محلی رژیم گزارشهای منطقه را به وزارت اطلاعات منتقل نمودند و حافظ صلاح الدین در تاریخ 27 / 3/ 87 در حالیکه به ملاقات دوست و یار همراهش مولوی خلیل الرحمان به ایرانشهر رفته بود در خانه مولوی خلیل الرحمان محاصره و دستگیر شد.

استقامت و ایستادگی در برابر شکنجه های غیر انسانی و وحشیانه
حافظ صلاح الدین در برابر شکنجه های وحشیانه و ضد بشری ماموران ولایت فقیه هرگز کوتاه نیامد و مردانه در برابر ماموران ایستاد و تا آخرین لحظه با شجاعت و غیرت به ماموران وزارت اطلاعات پاسخ می داد و هرگز از موضع جهادی و انقلابیش عقب نشینی ننمود بلکه او نمونه ستودنی از استقامت و پایمردی و ایستادگی بود.
این عاشق اصحاب پیامبر ،مجاهد مخلص ، انقلابی بزرگ با قلبی مستحکم و ایمانی راسخ به رویاروئی با دژخیمان فرومایه مشرک و جنایتکار پرداخت و استقامت و پایمردی اش خشم دشمنان فرومایه اش را می افزود که توان خاموش کردن وی را نداشتند و از غصه می مردند.
شهید حافظ با تحمل کینه و بغض و شکنجه و وحشی گری و اهانت و تحقیر متجاوزان کافر ، مایه ماندگاری مبارزه و مقاومت شد و وی را تبدیل به چهره ای ماندگار و الگوئی زیبا نمود که باید علمای بلوچستان از وی تقلید نموده و در برابر متجاوزان کافر بپاخیزند.
صبر و استقامت حافظ صلاح الدین و دیگر اسیران گواه شکوه و صلابت انقلاب نوپای بلوچستان است که برای دفاع از سرزمین و دین و مظلومان آغاز شده است.
زندان و شکنجه و غم ودرد نتوانست روحیه انقلابی و جهادی حافظ صلاح الدین را از بین ببرد بلکه ایمانش را به هدف و آرمانش افزود و پايمردي حافظ صلاح الدین در اسارت، بار ديگر نشانه پيروزي ايمان بر فکر و خون و اسارت بر شمشير و قدرت بود.
چنانچه حافظ صلاح الدین در آخرین دیدار با خانواده اش که یک روز قبل از اعدام داشته است آنان را به مبارزه و جهاد دعوت داده است و گفته است که هرگز نگران وی نشوند و او آماده مرگ و شهادت در راه حق است و برای شهادت در این راه افتخار می کند.
او به خانواده اش توصیه می کند که پس از شهادتش هرگز ناراحت نشوند و توصیه کرده است که بعد از شهادتش به کسانی که برای تسلیت می آیند شیرینی بدهند و طبق وصیتش بازماندگانش شیرینی تقسیم کردند.
او به خانواده اش توصیه می کند که فرزندانش را تربیت کنند و آنان را به میدان جهاد و مبارزه اعزام کنند و می گفت فرزندانش باید همین راه را ادامه دهند و این نشانگر اوج ایمان و غیرت و شجاعت رادمرد انقلابی و مجاهد بزرگ و عالم مجاهد شهید حافظ صلاح الدین می باشد.

شهادت با اعدام
سحرگاه روز سه شنبه 13 /12/ 87 پس از 9 ماه زجر و شکنجه حافظ صلاح الدین همراه با یار با وفایش مولوی خلیل الرحمان در شهر زاهدان توسط متجاوزان پست فطرت و جنایتکار و اشغالگران پلید و خونخوار اعدام شد و جانش را فدای خالقش نمود و به دیدار حق شتافت.

یادش به خیر و راهش پر رهرو باد
دلاور بلوچ


http://delaavar33.blogspot.com/

حمايت از سرمچاران وظيفه مشترک تمام بلوچهاست.


درحال حاضر موجوديت ، هويت ملی و مذهبی ما در خطر قرار گرفته است. وضعيت اسفبار فعلی در بلوچستان اشغالی نتيجه مستقيم سياستهای اشغالگران فاشيست و برخورد جنايتکارانه زابليهای تبه کار و اشغالگران در وطنمان بلوچستان است
در حاليکه سرمچاران جان برکف برای رهايی مردم بلوچ از چنگال اشغالگران و زابليهای جنايتکار در حال ايثار و فداکاری هستند برادران و خواهران در خارج توان آنرا دارند تا از سرمچاران بلوچ بطور مؤثر و داوطلبانه حمايت کنند
. نيروهای آگاه بلوچ که در خارج از بلوچستان يعنی در کشورهای عربی و کشورهای اروپايی اقامت دارند وظيفه ای بس سنگين در حمايت از جنبش رو به رشد مان دارند. حمايتهای مالی و معنوی از سرمچاران بلوچستان، کارآيی فرزندان بلوچ را درميدان مبارزه با اشغالگران بيشتر خواهد کرد. .پخش اخبار بلوچستان، برخورد فعالانه با رويدادهای جاری، فعاليتهای تبليغی،افشاگری جنايات رژيم در مجامع و محافل بين المللی، افشای جاسوسان رژيم، فعاليتهای ادبی و فرهنگی، رشد و پيشرفت فردی در زمينه تحصيل و کار از اموری هستند که در توان بلوچهای عزيز در خارج از بلوچستان هستند.

شاهد 'زیر گرفتن' معترضان: دنده را عوض کرد و دوباره از روی آن شخص رد شد

الهه روانشاد
یکی از صحنه‌های کشتن معترضان در روز عاشورا که در رسانه‌های جهانی بازتاب بسیاری گسترده‌ای پیدا کرد، له کردن معترضان در حوالی میدان ولی عصر تهران با استفاده از وانت نیرویی انتظامی بود.
صحنه‌ای که به فاصله تقریبا یک روز به جهان مخابره شد. اما بازتاب گسترده آن تاثیر چندانی بر فرماندهان انتظامی ایران نداشت؛ فرماندهى نيروى انتظامى جمهورى اسلامى ايران در اطلاعيه‌اى اعلام کرده است: «در محدوده ميدان ولى عصر به هيچ وجه بر اثر تصادف، فوتى نداشتيم و دو نفرى كه بر اثر تصادف فوت كرده اند ...
به علت برخورد يك دستگاه خودروى پاترول شخصى در خيابان آزادى بين خيابان هاى رودكى و خوش با اغتشاشگران بوده است.»در ادمه نیروی انتظامی ایران در مورد فیلم پخش شده از این موضوع که با موباییل‌های مختلف و توسط شهروند-روزنامه‌نگاران گرفته شده، می‌افزاید: «با احتمال جعلى بودن فيلم مذكور كه از روش هاى جارى رسانه‌هاى بيگانه و ضد انقلاب است، موضوع در دست بررسى قرار دارد.»
رادیو فردا توانسته است یکی از ده ها شاهد این حمله را پیدا کند.
آقای داریوش در گفت‌وگو با رادیو فردا از آنچه دیده است، می‌گوید.نخست در مورد محل حادثه:داریوش (شاهد ماجرا): اين حادثه حوالی وزارت بازرگانی که تقريباً در ۱۰۰ متری ميدان ولی عصر است رخ داد و ما آنجا بوديم.آقای داريوش!
آيا شما زير گرفته شدن يکی از معترضان را به وسيله خودرو نيروهای انتظامی به چشم خود ديديد؟بله، من از معدود کسانی بودم که درست در جريان اين اتفاق بودم. عده‌ای از مردم که به ميدان ولی عصر آمدند، می‌گفتند «ولی عصر آزاد شد الله اکبر» و يک نفر حتی روی کيوسک پاسگاه رفت و پرچم يا حسين را تکان می‌داد و همه مردم می‌گفتند «يا حسين ميرحسين».
خواهرم همراه من بود و من برای محافظت از او به شدت مراقب اين طرف و آن طرف بودم. بيشتر مردمی که در ميدان ولی عصر بود رفتند سر کريم خان به سمت هفت تير ايستادند.
من يک لحظه رفتم روی بلندی وسط خيابان را نگاه کردم و ديدم موتورسواران زيادی آن پايين هستند. من و چند نفر ديگر به سمت مردم آمديم و گفتيم فرار کنيد موتورسواران آمدند، چون آن روز نيروها به شدت حالت تهاجمی داشتند و وقتی از فاصله زياد هم آنها را می‌ديديم فرار می‌کرديم. وقتی من و خواهرم می‌خواستيم برويم، صدايی شنيدم و برگشتم نگاه کردم، ديدم يک وانت نيروی انتظامی با سرعت بسيار زياد از طرف مخالف درحال حرکت است.
دست خواهرم را گرفتم و کشيدم روی سکويی که وسط ميدان ولی عصر قرار دارد، البته چون دور ميدان را ديوار کشيده بودند نمی‌توانستيم برويم وسط ميدان بنابراين خودمان را چسبانديم به ديواره. وانت که نزديک شد يک ترمز شديد زد و رفت روی جدول ميدان و داشت دنده عقب می‌گرفت که ديدم يک وانت ديگر آمد.
من خواهرم را محکم در بغل گرفتم و به نرده چسبيديم. ماشين دوم با سرعت آمد و مردم که اصلاً فکر نمی‌کردند اين ماشين بخواهد اين کار را بکند در حال فرار دست‌های خود را از پشت سمت وانت گرفتند.
وانت‌هايی که تور فلزی جلوی آنها بسته بودند به طرف مردم می‌آمدند، من تنها کاری که توانستم بکنم اين بود که فرياد بزنم «مردم مواظب باشيد»، ولی من با چشم‌های خودم به طور دقيق ديدم که يک نفر زير چرخ‌های ماشين رفت. من فرياد می‌زدم «نکشش برگرد نکن» که مردم متوجه شدند و شروع کردند فرياد زدن و چيزهايی را به طرف وانت‌ها پرتاب کردن. من خودم ديدم که يک نفر رفت زير چرخ ماشين و وقتی وانت دنده عقب گرفت دقيقاً از روی سينه او رد شد ومن آن فرد را ديدم که دست و پايش زير چرخ ماشين تکان می‌خورد.
اين وانت‌ها دقيقاً با اين هدف آمده بودند که مردم را زير بگيرند، چون بعد از اين که وانت دنده عقب گرفت، دنده را عوض کرد و دوباره از روی آن شخص رد شد. هنوز جسد آن فرد جلوی چشمم است در حالی که داشت زير چرخ‌ها تکان می‌خورد.
دوباره همين عمل تکرار شد. من ۳۰ سال سن دارم و فکر نمی‌کردم در زندگی اين قدر منقلب شوم، ولی اين صحنه وحشتناک بود. همين طور که خواهرم را بغل کرده بودم چون زانوانم توان نداشت همان جا نشستم و فرياد زدم «نکن او را کشتيد» و بعد به فکرم رسيد خواهرم را از اين مخمصه بيرون ببرم، چون فکر کردم شايد اين حادثه دوباره تکرار شود.
وقتی ما می‌خواستيم فرار کنيم ديدم يک نفر که پايش شکسته بود و گويا استخوانش بيرون آمده بود، به من گفت بيا کمکم کن ولی من نتوانستم چون می‌خواستم خواهرم را نجات بدهم و ديگر يادم نمی‌آيد چه اتفاقی افتاد.
شما شاهد عبور يک خودروی نيروی انتظامی ‌از روی يکی از معترضين بوديد؟بله، اولين وانتی که آمد اصلاً با مردم برخوردی نکرد، ولی يکی از دوستانم تعريف می‌کرد که ديده است همين وانت اولی وقتی رفت روی جدول، خورد به پای همان شخصی که پايش شکسته بود.نيروی انتظامی مرتب اطلاعيه صادر می‌کند که در ميدان ولی عصر اصلاً کسی کشته نشده، ولی من با چشم خودم اين صحنه را ديدم.
خواهش می‌کنم نگذاريد خون اين شخص پايمال شود. اين صحنه حتی وحشيانه‌تر و فجيع‌تر از کشته شدن ندا آقاسلطان بود، حيوان را هم اين طور با ماشين زير نمی‌گيرند.
تمنا می‌کنم نسبت به اين مورد حساسيت به خرج دهيد، چون اگر چنين چيزی متداول شود از اين به بعد مردم را می‌کشند و می‌گويند تصادف رانندگی بود.
ببينيد چقدر راحت دارند از گردن خود باز می‌کنند و می‌گويند اصلاً چنين ماشينی وجود نداشته و اين ماجرا ساخته و پرداخته رسانه‌های خارجی است.

ابراز تردید در صلاحیت آیت الله صانعی برای مرجعیت


خبرگزاری رسمی دولت ایران می گوید که جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در پاسخ به سئوالی درباره مرجعیت آیت الله یوسف صانعی، اعلام کرده است که او فاقد 'ملاک های لازم' در این مورد است.
ایرنا روز شنبه ۱۲ دی ۱۳۸۸ متن نامه ای منتسب به عده ای از "استادان و فضلای حوزه های علمیه" را منتشر کرده است که در آن این افراد ضمن طرح سئوال در مورد صلاحیت آیت الله صانعی برای مرجعیت، اعلام کرده اند که جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را همواره مرجع تشخیص این موضوع می دانند.
به نوشته این خبرگزاری، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در پاسخ به این سئوال در نامه ای کوتاه اعلام کرده است: "با توجه به پرسش های مکرر مومنان، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بر اساس تحقیقات به عمل آمده در یک سال گذشته و پس از جلسات متعدد به این نتیجه رسیده است که ایشان فاقد ملاک های لازم برای تصدی مرجعیت می باشد".
در این حال دفتر آیت الله صانعی می گوید که به دلیل ابهاماتی که در مورد اصالت این نامه وجود دارد، فعلا به آن واکنش نشان نمی دهد.
گفته می شود که نامه منسوب به جامعه مدرسین را محمد یزدی، رئیس این جامعه امضاء کرده است.
پیش از انتخابات ریاست جمهوری جنجال برانگیز ایران هم آقای یزدی اعلام کرده بود که اکثریت اعضای جامعه مدرسین از نامزدی آقای احمدی نژاد حمایت می کنند که این اقدام آقای یزدی اعتراضاتی را در پی داشت.
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در سال ۱۳۷۳ و در پی درگذشت آیت الله اراکی فهرستی از نام هفت فقیه را منتشر کرد که از نظر این جامعه دارای صلاحیت لازم برای مرجعیت بودند.
در آن فهرست هم نام آیت الله صانعی و آیت الله منتظری وجود نداشت و در مقابل برای نخستین بار نام آیت الله خامنه ای به عنوان مرجع تقلید مطرح می شد.
اما این نخستین بار است که جامعه مدرسین، مستقیما با نام بردن از شخص آیت الله صانعی او را فاقد شرایط لازم برای احراز مرجعیت دانسته است.
درجه اجتهاد را تنها اساتید یک فقیه به او می دهند که سالها در حوزه درس آنها تلمذ و شاگردی کرده است. بنابراین تنها ممکن است عده ای بگویند که آیت الله صانعی مجتهد نیست زیرا از مجتهدین معروف اجازه اجتهاد ندارد. البته جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مسلما نمی توانند چنین ادعایی کنند
حسن شریعتمداری، پژوهشگر دینی
آیت الله صانعی از جمله روحانیونی بوده است که در وقایع بعد از انتخابات ریاست جمهوری اخیر در ایران با اعلام مواضعی صریح، از برخورد حکومت ایران با معترضان به تندی انتقاد کرده است.
او همچنین به محاکمه دسته جمعی بازداشت شدگان وقایع پس از انتخابات و پخش اعترافات آنان شدیدا اعتراض کرد و گرفتن این اعترافات را گناه کبیره و ترتیب اثر دادن به اعترافات را مخالفت با قرآن برشمرده بود.
آقای صانعی، از میرحسین موسوی نیز دفاع کرده بود.
اجتهاد و مرجعیت شیعه
حسن شریعتمداری، پژوهشگر علوم دینی در آلمان در گفتگو با بخش فارسی بی بی سی گفت که ملاک لازم برای مرجعیت، نائل شدن به درجه اجتهاد، داشتن شاگردان و طلاب، و برخوردار بودن از منابع مالی لازم است که معمولا از طریق مراجعین و مقلدان به این مرجع داده می شود تا در مورد اجتهاد خود تبلیغ کند.
آقای شریعتمداری گفت: "درجه اجتهاد را تنها اساتید یک فقیه به او می دهند که سالها در حوزه درس آنها تلمذ و شاگردی کرده است. بنابراین تنها ممکن است عده ای بگویند که آیت الله صانعی مجتهد نیست زیرا از مجتهدین معروف اجازه اجتهاد ندارد. البته جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مسلما نمی توانند چنین ادعایی کنند زیرا واضح است که آیت الله صانعی از اساتید خود اجازه اجتهاد خود را دریافت کرده است. بنابراین این نامه صرفا یک مبارزه سیاسی و تحت ضرورت های سیاسی است زیرا آقای صانعی از جنبش سبز حمایت کرده و اقدام بخش دولتی سپاه در سرکوب معترضان را محکوم کرده است. جامعه مدرسین از این راه قصد داشته جلوی فعالیت های آیت الله صانعی را بگیرد".
منتقدان جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از جمله حسن شریعتمداری، معتقدند که این نهاد که از لحاظ مالی به حکومت ایران وابسته است و حتی اعضای آن به طور نیمه رسمی از سوی حکومت تعیین می شوند.
حکومت های ایران تا پیش از استقرار جمهوری اسلامی نقش چندانی در تعیین صلاحیت مراجع تقلید نداشته اند و این نوع اقدامات از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از سوی منتقدان به عنوان تلاشی برای حکومتی کردن مرجعیت و سلب استقلال آن تعبیر می شود.
حملات طرفداران دولت ایران علیه آیت الله صانعی پس از درگذشت آیت الله منتظری افزایش یافت تا جایی که دفاتر او در مشهد و تهران مورد حمله نیروهای لباس شخصی قرار گرفت.
bbc

فروپاشی انقلاب نزديک می شود


مايکل بينيون
يک شورش چه وقت به انقلاب تبديل می شود؟ در طول تاريخ، راهپيمائی ها، تظاهرات و شورش ها جمعيت را به خيابان ها کشانده و دولت ها را تهديد کرده اند. در اغلب کشورها، يک سرکوب سريع همراه با سازش های سياسی، معمولاً به مهار ناآرامی های مردمی منجر می شود. اما هنگاميکه خشونت، خشم و سرکوب شديد می شود و دولت ها کنترل خود را از دست می دهند، نقطه فروپاشی فرا می رسد و انقلاب آن سرزمين را دربر می گيرد. آيا ايران به نقطه فروپاشی رسيده است؟
انقلاب های کلاسيک که به تغيير روابط جهانی منجر شده اند، هنگامی رخ می دهند که سرکوب ديگر نمی تواند نقش يک مانع را ايفا کند. شورش دهقان های فرانسه پيش از انقلاب فرانسه و يا کارگران در روسيه تزاری، چندين سال به درازا کشيد. تنها زمانيکه تلاش برای پاسخگوئی به درخواست های آنها آغاز شد، انقلابيون شهامت طغيان پيدا کردند. ديکتاتوری فرانسه توان سرکوب را از دست داد و آنها را از صحنه روزگار حذف کرد. تزار هم عقب نشينی کرد و دولت الکساندر کرنسکی از اصلاحات گسترده سخن گفت و بلشويک ها به اين وسيله شانس خود را امتحان کردند. سازش های سياسی اغلب نشانه نزديک شدن انقلاب هستند.
در کشورهائی که يک دولتِ مورد تهديد، حجم سرکوب را دوبرابر می کند و نيروهای نظامی را برای شليک به سوی مردم و بازداشت آنها به خيابان می کشاند، ممکن است شورش متوقف شود. صدام حسين در سال 1991 و پس از شکست در جنگ خليج فارس با يک شورش همگانی در جنوب کشور روبرو شد، اما وقتی نيروهای گارد صدام به سرکوب شديد جمعيت شيعه دست زدند، شيعيان در زير وحشی گری های دولت، مغلوب شدند. صدام و رژيمش از آن شورش جان سالم به در بردند.
گاهی نيروهای خارجی نيز می توانند طغيان را سرکوب کنند. شورش های سال 1953 در آلمان شرقی و تظاهراتی که در برلين شرقی در برابر دولت اقماری کمونيست والتر اولبريخت به راه افتاد، سريعاً به کمک نيروهای اشغالگر اتحاد جماهير شوروی سرکوب شد. ناآرامی های مجارستان نيز در سال 1956 با تهاجم تانک های اتحاد جماهير روبرو شد. 12 سال بعد و همزمان با حمله تحت رهبری مسکو مطابق مفاد پيمان ورشو، بهار پراگ در چکسلواکی به زمستان تبديل شد.
در تمام اين موارد، هيچ امتيازی به مخالفان داده نشد و هيچ تلاشی برای سازش با آنان و يا دادن مشروعيت سياسی به آنها به عمل نيامد. اين اتفاقات، با موج انقلاب های به راه افتاده در اروپای شرقی در سال 1989 متفاوت بود. رهبران آلمان شرقی کمونيست برای سرکوب همراه زور، بر روی مسکو حساب می کردند، اما ميخائيل گورباچف از ادامه اين پشتيبانی خود داری کرد. پيام او به ساير اقمار اتحاديه جماهير اين بود که بايد از اصلاحات تحت رهبری وی پيروی کنند، در غير اينصورت به حال خود رها خواهند شد. اولين شکاف ها در آلمان شرقی تحت رهبری اريک هونکر، رئيس حزب کمونيست کشور، به وجود آمد. معترضان جسارت پيدا کردند و ارتش از گشودن آتش به سوی معترضان منع شد. جمعيت به سوی ديوار برلين هجوم برد و رژيم حاکم تنها با يک فشار ناچيز از هم فرو پاشيد.
نظير همين رويداد در مجارستان، چکسلواکی و بلغارستان رخ داد. قضيۀ رومانی متفاوت بود. هيچ سازشی رخ نداد و هيچ رهبر انقلابی در کار نبود. تنها در يک لحظۀ مبهوت کننده و اعتراض آميز، هنگاميکه نيکلای چائوشسکو از خود ضعف نشان داد، حتی فرمانبرداری نظاميان را نيز از دست داد. به محض آنکه رژيمی حمايت پليس و نيروهای نظامی را از دست می دهد، وقوع انقلاب اجتناب ناپذير می شود.
بر اساس گزارش های رسيده از ايران، عده ای از نظاميان اين کشور نيز از گشودن آتش به سوی تظاهرکنندگان خودداری کرده اند. در شرايط فعلی، آقای احمدی نژاد به پشتوانۀ شبه نظاميان بسيج، مجلس و سپاه پاسداران، مطمئن و دلگرم به نظر می رسد. او هيچ تلاشی برای کسب رضايت معترضان از طريق سازش و يا دادن هرگونه پاسخ احتمالی به تقاضا هايشان به خرج نداده است.
رژيم از اين نگران است که سرکوب مخالفان به نتيجه نرسد، با اين حال تندروها همچنان به کار خود ادامه خواهند داد. رابرت موگابه رئيس جمهور زيمباوه هم فکر می کرد «وفاداران» و نيروهای خشن او می توانند مخالفانش را مرعوب کنند، اما وقتی سربازهايش نيز نشان دادند که پول و غذا ندارند، وی مجبور به سازش شد و مورگان تسوانگياری را وارد دولت کرد. او فعلاً دوام آورده اما کشمکش در زيمباوه هنوز پايان نيافته است.
سرکوب و وحشی گری شديد و طولانی معمولاً می تواند وقوع انقلاب را برای مدت طولانی به تعويق بياندازد. رژيم استالينی در کره شمالی توانسته بيش از آنچه خارجی ها فکر می کردند و عليرغم از هم پاشيدگی اقتصادی و فقر غذائی، هنوز دوام بياورد.
رهبران ايران از امتياز سه نسل خودکامگی بهره مند نيستند. درواقع سابقه خود آنها در به راه انداختن يک انقلاب عليه شاه، خاطره زنده و يک مشوق برای ميليون ها ايرانی است که اين حادثه را تکرار کنند. ممکن است رسيدن به نقطه فروپاشی، زودتر از ناآرامی ها در جاهای ديگر دنيا فرا برسد.

منبع:
تايمز آنلاين- 29 دسامبر

خون آشامان امام زمانی


آیت اللهی که مردم را بزغاله نامید


سووالات زیر پاسخ داده و منتظر روزهای بعد باشید.

سووال اول: با توجه به اینکه وزیر اطلاعات گفته است: "منافقین در ترور خواهرزاده موسوی دست داشتند." از کجا می فهمیم که این گفته مقرون به صحت است؟
گزینه اول: از اینجا که منافقین ده سال است موفق نشدند در ایران هیچ عملیات تروریستی انجام دهند، پس قطعا کار آنهاست.
گزینه دوم: از اینجا که منافقین اگر آب بخورند، وزارت اطلاعات آنها را تا هفت پشت دستگیر و مجازات می کند، ولی اگر ترور بکنند، هیچ کاری نمی تواند بکند.
گزینه سوم: از اینجا که شوهرخواهر آیت الله خامنه ای ده سال عضو سازمان مجاهدین خلق بوده، و همین آیت الله دستور کشتن علی موسوی را داده است، بنابراین مجاهدین خلق بطور غیرمستقیم در ترور دست داشتند.
گزینه چهارم: از اینجا که بقیه افرادی که کشته شده اند، توسط نیروهای امنیتی حکومت کشته شده اند، پس طبیعی است که چون همه توسط حکومت کشته شده اند، پس این یکی توسط منافقین کشته شده باشند.

سووال دوم: در جمله "فرمانده ناجا گفته است خودرویی که روز عاشورا با مردم تصادف کرد، دزدیده شده بود." فاعل چه عملی انجام داده است؟
گزینه اول: ما را پپه گیر آورده است.
گزینه دوم: مردم را اسگل فرض کرده است.
گزینه سوم: فکر کرده مردم بکلی مشنگ شده اند.
گزینه چهارم: اصلا فکر نکرده، وگرنه آدمی که فکر کند چنین حرفی نمی زند.

سووال سوم: با توجه به کشته شدن 37 نفر و دستگیری هزار نفر و زخمی شدن صدها نفر در روز عاشورا، آیت الله علم الهدی در سخنرانی خود گفت " جنگ نرم فضای کشور را فراگرفته است." اگر روز عاشورای تهران جنگ نرم باشد، یک جنگ نرم دیگر را نام ببرید؟
گزینه اول: بمباران هیروشیما
گزینه دوم: جنگ دوم جهانی
گزینه سوم: حمله یزید به امام حسین که تلفاتش در همین حدود بود
گزینه چهارم: جنگ های صلیبی
گزینه پنجم: هر چهار پاسخ صحیح است.

سووال چهارم: با توجه به اینکه آیت الله خامنه ای گفته است " اگر عده ای سست عنصری نشان نمی دادند، وضع کشور خیلی بهتر بود." منظور ایشان از وضع بهتر شامل کدام گزینه است؟
گزینه اول: هزار نفر کشته و صد هزار نفر زندانی می شدند.
گزینه دوم: صد و یک هزار نفر زندانی می شدند.
گزینه سوم: صد هزار نفر کشته و هزار نفر زندانی می شدند.
گزینه چهارم: کلا هفتاد درصد جمعیت کشور کم می شد.

سووال پنجم: شخصی به نام علم الهدی معترضان را بزغاله و گوساله خواند. شغل شخص مذکور را حدس بزنید؟
گزینه اول: چوبدار، فروشنده گاو و گوسفند.
گزینه دوم: سبزی فروش در چاله میدان.
گزینه سوم: باجگیر خیابان ستارخان.
گزینه چهارم: آیت الله علم الهدی امام جمعه و نماینده ولی فقیه در مشهد.

سووال ششم: آیت الله مکارم شیرازی پرسید: "آیا عقل اجازه می دهد دشمن را شاد کنیم؟" با انتخاب خودتان این جمله را کامل کنید: "آیا عقل اجازه می دهد....."
گزینه اول: آیا عقل اجازه می دهد احمدی نژاد رئیس جمهور بماند؟
گزینه دوم: آیا عقل اجازه می دهد، عقل مان را بدهیم دست شادی و غمگین شدن دشمن؟
گزینه سوم: آیا عقل اجازه می دهد، که مردم را وسط خیابان بکشیم؟
گزینه چهارم: اگر عقل اجازه می داد که اینجا نبودیم؟

رژیم ولایت وقیح سال میلادی را به رژیم صهیونیستی تبریک گفت


به گزارش آژانس خبری تفتان رژیم منافق ولایت وقیح و سفیه که به ظاهر دم از دشمنی با رژیم صهیونیستی می زند و با اظهار دشمنی با اسرائیل در دل مسلمانان جهان جای بگیرد از سوئی دیگر نفاقش عیان گردید و مسئولان رژیم سال نو را به اسرائیلیها تبریک گفتند و اسرائیلیها هم به این پیام تبریک پاسخ داده و سال نو را به ایرانیها هم تبریک گفتند.

روزنامه اسرائیلی هاآرتص گزارش داد که فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی روز پنج‌شنبه به مناسبت سال نو میلادی پیام تبریکی به همتای اسرائیلی خود ارسال کرده است

جیل لوانونی، سخنگوی فدراسیون فوتبال اسرائیل، به هاآرتص گفت: «پیام تبریک توسط وابسته حقوقی فدراسیون فوتبال اسرائیل، امیر ناوون، دریافت شد. او به دفتر من آمد و پرسید که به نظرم اشتباه شده یا نه. من هم به او گفتم که نمی‌دانم، اما در مقابل ما هم باید جوابی برای‌شان ارسال کنیم.» به نوشته هاآرتص، لوانونی و ناوون هم در پاسخ نوشتند: «سال نو را به همه مردم خوب ایران شادباش می‌گوییم.»

۱۳۸۸ دی ۱۱, جمعه

کارنامه خشونت جمهوری اسلامی: ۲۲ خرداد تا ۶ دی ۱۳۸۸




پس از حوادث خونین عاشورا که آخرین آمار کشته‌شدگان آن، بر اساسا بولتن محرمانه ایرنا به نقل از وب‌سایت جرس ۳۷ نفر بوده است، فرمانده نیروی انتظامی اعلام کرد که «دیگر دوره مدارا تمام شده است و هر کس در تظاهرات‌ غیرقانونی شرکت کند، با وی برخورد شدیدتری در مقایسه با گذشته خواهد شد».


(الف، ۹ دی ۱۳۸۸)نگاهی به کارنامه خشونت حکومت جمهوری اسلامی در دوره پس از انتخابات تصور مقامات جمهوری اسلامی را از «مدارا» روشن می‌کند. اگر خشونت‌های صورت گرفته مدارا تلقی شود، باید منتظر اعدام‌های دسته‌جمعی خیابانی، بار دیگر کشتار وسیع زندانیان، به تیر بستن هزاران معترض در خیابان، ترورهای گسترده فعالان سیاسی و بمب‌گذاری‌های دولتی در مراکز پرجمعیت برای متهم کردن مخالفان با هدف حفظ نظام و ولایت فقیه بود.


حجم کم‌سابقه خشونت‌ها

خشونت کم‌سابقه حکومت در برخورد با مخالفان خود در خیابان‌ها و بازداشتگاه‌های قانونی و غیرقانونی در ماه‌های اخیر تنها در دوره منتهی به انقلاب ۱۳۵۷ و حوادث اوایل دهه شصت قابل مشاهده بود. حکومت در روزهایی که احساس کند کنترل اوضاع دارد از کف می‌رود دستور تیر مستقیم می‌دهد.

بیشتر بخوانید:
«هر کس در تظاهرات شرکت کند، پلیس برخورد شدید خواهد داشت»
تجاوز در «فضای امنیتی» خیابان‌های تهران

بازداشتی‌ها نیز بدون استثنا مورد ضرب و شتم و هتاکی قرار گرفته‌اند، از جوان بی‌نام و نشان بازداشت شده در خیابان به شکل تصادفی تا سخنگوی دولت خاتمی (نگاه کنید به عکس‌های اتومبیل رمضان‌زاده که بدون هیچ تلاشی برای پاک کردن آن با آثار خون در خودرو به خانواده او تحویل داده شده است: سایت امیرکبیر، ۷ مرداد ۱۳۸۸). فهرست کوتاهی از این قساوت‌ها بدین قرارند:


* آویزان شدن از پا:

این امر مشخصاً در مورد رامین آقازاده قهرمانی ذکر شده؛ وی ۱۵ روز بعد از این که با پای خود برای اثبات بی‌گناهی‌اش رفته بود، با بدنی که آثار شکنجه بر آن نمایان بود، از زندان آزاد می‌شود و پس از دو روز بر اثر جراحات وارده جان می‌بازد: سایت نوروز، شش مرداد ۱۳۸۸؛ افرادی دیگری نیز پس از آزادی جان سپرده‌اند: علیرضا داوودی در اصفهان، سایت رادیوزمانه، ۲۵ مرداد ۱۳۸۸؛ محمود رئيسی‌ نجفی بر اثر ضرب و شتم جان می‌بازد، سحام نیوز، ۱۱شهریور ۱۳۸۸

* محروم کردن افراد از آب تا حدی که زندانیان از کاسه‌ توالت و گودی کف زمین آب نوشیده‌اند، محروم کردن افراد از دستشویی تا حدی که افراد در کانتینرهای کوچک و سوله‌ها قضای حاجت کرده‌اند، تجاوز جنسی به جوانان (نوروز، ۸ شهریور ۱۳۸۸)؛ مورد ترانه‌ موسوی که از هاله‌ ابهام بیرون آمده است: نگاه کنید به نامه‌ کروبی در این مورد؛ گزارش ادرار کردن بر روی زندانیان، تجاوز مکرر، مالیدن مدفوع به صورت آنان، لخت کردن آنها در برابر هم و درخواست تجاوز به یکدیگر از سوی بازجویان از زبان رضای ۱۵ ساله، تایمز آن‌لاین؛ ۲۲ اوت ۲۰۰۹ *

ریختن بنزین روي بدن زندانیان و ساعت‌ها نگاه داشتن آنها در هوای گرم تابستاني در زير آفتاب (بیانیه‌ حزب مشارکت، ۷ مرداد ۱۳۸۸)

* خرد کردن دندان‌های افراد، زدن افراد تا حد مرگ با باتون برقی، زنجیر و کابل به طور مکرر که به مرگ افراد نیز منجر شده است ( و بعد مرگ‌ها به بیماری مننژیت نسبت داده شده است)

* رها کردن زخمی‌ها به حال خود (سایت روز، ۸ تیر ۱۳۸۸)

* تجاوز با باتون و شيشه نوشابه و نیز تجاوز جنسی به برخی از بازداشت‌شدگان: يکی از اعضای کميته ويژه مجلس برای بررسی حوادث پس از انتخابات، پارلمان‌نيوز، ۴ شهریور ۱۳۸۸؛ گزارش یک فعال رسانه‌ای، نوروز، ۴ شهریور ۱۳۸۸؛ مصاحبه‌های ابراهیم شریفی و مریم صبری با رادیوفردا، اول مهر ۱۳۸۸)، شکستن صورت و انگشتان دست (امیرکبیر، ۴ شهریور ۱۳۸۸)

* پرتاب افراد از پشت بام و کشتن افراد به این طریق (پنج نفر به این طریق کشته شده‌اند که فیلم آن در یوتیوب موجود است) یا هل دادن افراد از طبقات به سمت پایین (یک دختر در دانشگاه همدان)

* کتک زدن وحشیانه‌ افراد برای گرفتن اقرار و اعلام معذرت‌خواهی از رهبری برای نگذاشتن صفت معظم در برابر مقام رهبری (مورد احمد زیدآبادی به نقل از همسرش؛ خبرنامه‌ گویا، اول مهر ۱۳۸۸)

* بردن افراد زندانی برای اعدام و ترساندن افراد تا حد مرگ (گزارش مریم صبری از دوران زندان وی، رادیوفردا، اول مهر ۱۳۸۸)

* شکستن دنده‌ افراد (مورد عیسی سحرخیز به نقل از خانواده‌ وی و برخی مقامات حکومتی که با وی دیدار داشته‌اند).

* ترور از پیش طراحی شده (تیراندازی به سوی خواهرزاده‌ میرحسین موسوی؛ عاشورای ۱۴۳۱)

* * رد شدن با اتومبیل از روی مردم در روز عاشورای ۱۴۳۱ که منجر به قتل چندین نفر شد. (فیلم آن در یوتیوب موجود است)

* شلیک به مردم با تفنگ ساچمه‌ای که گاه تا ۱۲۰ زخم در بدن ایجاد می‌کند.

این موارد به روشنی در گزارش برخی آزادشدگان و خانواده‌های مقتولین به چشم می‌خورد. برخی از مقتولین با باتون ضربه‌ مغزی شده‌اند. (مورد حسین اکبری، خبرنامه‌ گویا، ۷ مرداد ۱۳۸۸؛ مورد علیرضا افتخاری، خبرنگار، سایت مردمک، ۸ مرداد ۱۳۸۸) در مواردی افراد پس از تیر خوردن مورد ضرب و شتم واقع شده‌اند، به گونه‌ای که علاوه بر تیرخوردگی ساق دست، پهلو و کمر، آثار کبودی در پشت گردن و زخمی عمیق در پشت سر وجود داشته که داخل آن را با پنبه پر کرده بودند، بازویی که تیرخورده بوده، شکستگی کامل داشته و روی صورت هم بینی به نظر شکسته می‌نمود (مورد امیرحسین طوفان‌پور، گویانیوز، ۸ مرداد ۱۳۸۸). یکی از کشته‌شدگان در اصفهان (حسین اختر زند) از طبقه‌ سوم به پایین پرتاب شده بود (اخبار روز، ۷ مرداد ۱۳۸۸). یکی دیگر از کشته‌شدگان در نماز جمعه با ضربه‌ باتون دچار سکته‌ مغزی می‌شود (مورد مصطفی کیارستمی، نوروز، ۹ مرداد ۱۳۸۸). بسیاری نیز با گلوله‌ مستقیم بسیجیان و نیروهای لباس شخصی در خیابان کشته شده‌اند (مثل سجاد قائد رحمتی، داود صدری، اشکان سهرابی، ناصر امیرنژاد، ندا آقاسلطان، مهدی کرمی، یعقوب بروایه، مسعود هاشم‌زاده، میثم عبادی، بهزاد مهاجر: سایت رادیوفردا، ۱۱ تیر ۱۳۸۸؛ سایت نوروز، ۲۵ تیر ۱۳۸۸). افرادی نیز در درگیری‌های خیابانی به‌واسطه‌ ضربات باتون و کابل به قتل رسیدند (مثل حسین طهماسبی).


اگر خشونت‌های صورت گرفته مدارا تلقی شود، باید منتظر اعدام‌های دسته‌جمعی خیابانی، بار دیگر کشتار وسیع زندانیان، به تیر بستن هزاران معترض در خیابان، ترورهای گسترده فعالان سیاسی و بمب‌گذاری‌های دولتی در مراکز پرجمعیت برای متهم کردن مخالفان با هدف حفظ نظام و ولایت فقیه بود.اعضای فعال ستادهای انتخاباتی تا ماه‌ها پس از انتخابات مورد بازداشت و ضرب و جرح و حتی قتل واقع شده‌اند.


امیر اسلامیان، عضو ستاد کروبی در یاسوج، حدود شش ماه پس از انتخابات کشته شد و جسد این جوان در اواسط آذر ۱۳۸۸ در حوالی روستای محل سکونت خود روستای «چراخ وال» واقع در شهرستان بوکان پیدا شد. (جرس، ۱۳ آذر ۱۳۸۸)بنا به گزارش خانواده‌ها، به زندانیان مجروح تیر خلاص زده شده است.

برادر کیانوش آسا وضعیت برادرش را این گونه توصیف می‌کند: «کیانوش روز ۲۵ خردادماه حوالی میدان آزادی با اصابت تیر به پهلویش زخمی شد . بر اساس گفته شاهدان او فقط یک گلوله خورده بود، اما به راحتی دست و پا و گردنش را تکان می‌داد و حتی سرش را برمی‌گرداند.

کیانوش را از محل دور می‌کنند و با آمبولانس به بیمارستان منتقل می‌کنند. ما روز سوم تیرماه جسدش را شناسایی کردیم، و جسد او چهار روز بعد از زخمی شدنش به پزشکی قانونی منتقل شده بود، یعنی روز ۲۹ خردادماه.

اما وقتی جسد او را در پزشکی قانونی شناسایی کردیم علاوه بر جای گلوله در کمرش، یک گلوله هم وارد گردنش شده بود که به احتمال ۹۰ درصد علت مرگش هم همین گلوله اصابت شده در گردنش بود، نه گلوله کمرش.» (مصاحبه با رادیوفردا، ۲۸ مرداد ۱۳۸۸)


فشار بر خانواده‌ها

خانواده‌های کشته‌شدگان و زندانیان در امان نبوده‌اند و مورد بازداشت و تهدید واقع شده‌اند. نامزد ندا آقاسلطان و برادر کیانوش آسا تنها برخی از نمونه‌های بازداشت اعضای خانواده کشته‌شدگان هستند. حتی مادران عزادار امکان گردهمایی در یک پارک عمومی را بدون دخالت ماموران پیدا نکرده‌اند و بعضا به طور گروهی (۱۵ تن از آنان) یک‌باره بازداشت شده‌اند. (موج سبز، ۱۴ آذر ۱۳۸۸) حد بالای رفتار غیرانسانی حکومت با خانواده‌های کشته‌شدگان درخواست پول برای تحویل اجساد به آنها بوده است. از خانواده‌های قربانیان تیراندازی‌های خیابانی نیز درخواست پول گلوله شده بود. همچنین یکی دیگر از اعضای خانواده قربانیان را به عنوان گروگان بازداشت می‌کردند تا مراسم نگیرند و به کسی خبر ندهند.


شکنجه و تجاوز

چند گزارش در مورد بازداشتگاه‌ها از زبان بازداشت‌شدگان عمق فاجعه یعنی شکنجه‌ها و تجاوزها و قتل زندانیان را بیان می‌کند: «دو هفته در بازداشت لمپن‌ها» (سایت موج سبز آزادی، ۱۹ مرداد ۱۳۸۸)، «در کهریزک آب را می‌لیسیدیم» (سایت روز، هفت مرداد ۱۳۸۸)، «مشاهدات یک شاهد عینی از فجایع کشتارگاه کهریزک» (موج سبز آزادی، ۲۰ مرداد ۱۳۸۸)، «گزارش تکان‌دهنده يک پزشک از يک مورد تجاوز جنسی در زندان» (خبرنامه گویا، ۲۹ مرداد ۱۳۸۸) و «رفتارهای شنیع با یک روحانی منتقد». (نوروز، ۲۲ مرداد ۱۳۸۸) در زمان بازداشت نیز رفتارهایی غیرانسانی با بازداشتی‌ها صورت گرفته است: «يک مادر و دختر بازداشتی در حضور هيئتت نمايندگان مجلس گفته‌اند که وقتی بازداشت شده‌اند به آنها گفته شده خم شوند و دو مرد داخل ون و در تمام طول مسير روی کمر آنها نشسته‌اند. هاله سحابی هم که در آن ديدار حضور نداشته و در آن زمان هنوز در بند ۲۰۹ نگهداری می‌شده بعدها گفته همراه او دختری بازداشت شده که يک مامور مرد لباس‌شخصی داخل ماشين روی پای او نشسته بوده است». (از بازداشتگاه بسيج تا بند قرنطينه؛ خاطرات يک دختر بازداشتی، ميدان زنان، هفت شهریور ۱۳۸۸)

خشونت بی‌سابقه در انظار عمومی

گرچه این سطح از خشونت در دوران آیت‌الله خمینی در ملاء عام و در دوران آیت‌الله خامنه‌ای در زندان‌ها رخ داده بود، در بیست سال حکومت خامنه‌ای، علی‌رغم در کار بودن دستگاه سرکوب وی در همه حال و بی‌رحمی همیشگی وی و منصوبانش تاکنون به صحنه‌ عمومی نیامده بود. ظاهرا احساس خطر حکومت در بالاترین مرحله قرار داشته است. (عراقی، فرمانده‌ سپاه محمد رسول‌الله وضعیت حکومت را در روزهای پس از انتخابات «قرمز» اعلام می‌کند: خبرگزاری فارس، هفت مرداد ۱۳۸۸)


عدم تحویل اجساد


به گزارش هیأت منتخب نامزدها برای حمايت از آسيب‌ديدگان، اسامی ۶۹ نفر از معترضين کشته شده و دست‌کم ۲۴۵ معترض بازداشت‌شده اعلام شده است. (علیرضا بهشتی، رادیوفردا، ۲۰ مرداد ۱۳۸۸) پیکر منجمد بسیاری از کشته‌ها به خانواده‌ها تحویل داده نشده و پس از چندین هفته نگهداری در سردخانه‌های صنعتی توسط ماموران امنیتی دفن شده‌اند. روز ۲۱ تير از میان جوازهای دفن صادر شده در قبرستان بهشت زهرا ۲۸ جواز بدون ذکر نام و نام خانوادگی صادر شده و همگی در قطعه ۳۰۲ به خاک سپرده شده‌اند. ۲۴ تيرماه نيز ۱۶ جواز دفن با شرايط فوق صادر شده است. (نوروز، ۳۰ مرداد ۱۳۸۸)


خشونت کور و گسترده


زندان گوآنتانامو علی‌رغم بدنامی‌اش در مقایسه با کهریزک بر اساس گزارش‌هایی که از آنجا منتشر شده مدینه‌ فاضله است. در زندان گوآنتانامو به هیچ زندانی‌ای تجاوز جنسی نشده است؛ در ابوغریب زندانیان را از آب و غذا محروم نمی‌کردند و هر چند ساعت برای تنبیه جمعی آنها با باتوم و کابل و زنجیر به جان‌شان نمی‌افتادند؛ پیکر بی‌جان زندانیان گوآنتانامو و ابوغریب با دندان‌های خرد شده و صورت له شده و بدن‌های کبود و شکاف خورده به خانواده‌های آنها تحویل داده نشده است (گزارش حسین علایی در مورد محسن روح‌الامینی از قول پدر وی، سایت ایران امروز، سوم تیر ۱۳۸۸؛ همچنین گزارش‌های مربوط به مرگ سهراب اعرابي، محمد كامراني و امير جوادی: سایت موج سبز آزادی، ۲۷ تیر ۱۳۸۸؛ محمدجواد پرنداخ، دانشجوی اصفهانی، موج سبز آزادی، شش شهریور ۱۳۸۸) . رژیم جمهوری اسلامی و نیروهای بسیجی آن به اسرای بعثی تا این حد از خشونت روا نداشته است. با اعدامی‌های سال‌های دهه‌ شصت نیز پیش از اعدام چنین رفتارهایی نشده بود. این رفتارها بر این نکته گواهی دارند که حکومت صرفا با اتکا بر قوای قهریه و نظریه «برد بر اساس ایجاد رعب و وحشت» امیدوار به بقای خود است و به هیچ وجه نمی‌خواهد یا نمی‌تواند اعتماد عمومی را بازگرداند. حکومتی که خود را دارای آینده و مستقر می‌بیند تا این حد به خشونت کور و گسترده علیه شهروندان معمولی دست نمی‌زند.

بلوچستانءِ تاریخی بیرق (پرچم)

بلوچستانءِ تاریخی بیرق (پرچم)
اسماعیل امیری
ھرچ ملک و راجےءَ وتی شناخت و پجارے ھست کہ چہ دگہ ملک و راجانی پجّارءَ جدا و دگر انت ۔ ھرچ ملک و راج گوں وتی ھمے شناختءَ پجارگ و زانگ بینت ۔ بلوچ ڈیہ و بلوچ راجءَ ھم وتی پجار ھست انت کہ چہ ھمساھگیں راج و ملکاں جدا انت ۔ بلوچ ڈیہءَ وتی جغرافیا ، آب و ھوا ، تاریخ و تمدن و جاہ منندیں راجے ھست ۔
بلوچ ڈیہءِ جہ منندیں راج ، بلوچ انت و پمیشا بلوچستان گشگ بیت انت ۔بلوچ راجءِ پجّارءِ اھمتریں پادگ ، آئیءِ ملک ، زبان ، دود و ربیدگ ، تاریخ و ھما نشانی و سیمبل انت کہ آھانی وسیلہءَ بلوچ وتا را ماں جھانءَ پجّار کنائینت و دگہ ملک و راجاں شون دات کننت ۔ پہ بلوچ ءَ اے بژن و ارمانی گپے انت کہ آئی ءِ پجّارءِ بنیادی پادگ بزاں ملکءِ وت مستری و راجی آجوئی چہ آئیءَ پہ زور پُلگ بیتگ ۔
پہ بلوچءِ راجی پجارءِ بیگواھیءَ، زوراک و راج دشمنیں واکدار چہ ھچ وڑیں انسان دشمنیں کارپداں چک و پد نبیتگ و انگت ھم پہ بلوچءِ بیگواھیءَ وڑ وڑیں پندل سازگءَ انت ۔
پہ چشیں پندلانی دیمگیری و پروشءَ ، ضروری انت کہ مئے دابیں ایردستیں راج وتی راجی پجّار و شناختءِ درستیں تک و پھناتاں پہ شری دیما بیار انت و سھرا بکننت ۔
وتی تاریخ و فرھنگءِ سرا پھر بہ بند انت و وتی راجی پجّارءِ سیمبل و چیدگاں نہ ایوکا ماں وتی راج و ملکءِ تھا بلکیں میان استمانی پڑءَ شنگ و پجّار بکنائیننت ۔
مئے ھیالءَ بیرق ( پرچم ) ھم ملک و راجانی شناختءِ ھما سیمبل و نشان انت کہ گوں آئیءَ پجّاہ آرگ بنت ۔ ملکانی وت مستری و آجوئی و یک ملکےءِ مردمانی راجی حیثیتءِ شون دیوک ، بیرق انت ۔ راست انت کہ اے وھدی مئے ملک و راج ایردست انت ، ونڈ ونڈ انت ، مئے راجی آجوئی پُلگ بیتگ ؛ بلے ما زانیں کہ ما را ملکے ھست کہ تاریخےءِ واھند انت ۔
بلوچءِ تاریخءِ دراجیءَ چہ " رند-لاشار"ءِ کنفڈریسیءَ رند ، نصیرخان نوری ( ھژدھمی سدی) ھما بلوچ واکدار ات کہ اولیگیں رندءَ کم و گیش سرجمیں بلوچ راج یکیں بیرقءِ چیرا آورت ۔
بلوچ ڈیہ و راجءِ بیرق – دو رنگیں سبز برزءَ و سھر جھلءَ ،میانجینءَ اسپیتیں نوک ماں سھریں زمینءَ کہ نوکءِ دوئیں سر تا سبزیں زمین ءَ سر بینت و اسپیتیں استار نوکءِ برزءَ ، نیم ماں سبز و نیم مان سھریں زمینءَ ؛ نوکءِ تھا لا الاہ اللہ و محمدالرسواللہ و استارءِ تھا الّہ و اکبر نبشتہ انت- ماں میریءِ کلاتءِ سرا لک کت و چہ ھما وھدءَ بلوچ ڈیہ و بلوچ راجءِ شناختءِ سیمبل و نشان جوڑ بیت ( البت لھتے گشنت کہ چہ نصیرخان نوریءَ پیسرتر ھم ھمے بیرق بیتگ ) ۔وھدیکہ انگریزاں(بریتانیاءِ فوج) ماں 1839 بلوچستانءِ بنجاہ " کلات " ءِ سرا ارش کت ، گڑا خان کلات مھراب خانءَ وت بیرق زرت و جنگءِ میدانءَ ایر کپت و شھید بیت ۔
گوں انگریزانی درآیگ و روگءَ ماں 11 اگست 1947 بلوچ سروک و خان کلاتءَ بلوچستانءِ آزاتی و وت مستری منائینت و 15 اگست 1947ءَ ،خان کلات میر احمد یارخانءَ رسمی وڑا آزاتیءِ جارجت ۔ بلوچستانءِ سیاسی تاریخءَ نوکیں دور گوں ھما راجی بیرقءَ بنگیج بیت ۔
بلوچستانءِ تھا گچین کاری بیت و بلوچستانءِ تاریخءَ اولیگیں پارلمان رد و بند دیگ بیت ۔ بلوچ راجءِ اولی پارلمانءَ ھما بیرقءِ چیرا دیوان کت ۔وھدیکہ پاکستانءِ فوجءَ ماں 6 اکتوبر 1958 ءَ ،بلوچ حکومتءِ بنجاہ کلاتءِ سرا ارش کت ، خان کلات دستگیر و بلوچستانءِ بیرق چہ کلاتءَ جھل ایر گیتک ، گڑا نوروز خان گوں وتی ورنائیں بچّ و ھمراھاں پہ بلوچ ڈیہ ءِ آجوئی و وت مستری و راجی پجّارءِ برجاھیءَ سلاح چست کت و شھید بیت انت ۔
منی ھیالءَ ما باید ھمے بیرقءَ کہ نصیرخان نوریءَ سرجمیں بلوچستان آئیءِ واکءِ چیرا یکجاہ کت ، شھید مھراب خان و نوروز خانءَ پہ آئیءِ برز دارگءَ وتارا ندریگ کت ، پہ بلوچستانءِ تاریخی بیرقءِ حیثیتءَ پھر بہ بندیں۔

پایان التیماتوم عبدالمالک ریگی به آیت الله خامنه ای




به گزارش خبرنگار دووربـیـــن خالدالسیفی ، حدود دو هفته پیش مورخ 15دسامبر2009(24 آذر1388خورشیدی) عبدالمالک ریگی رهبر جنبش جندالله طی ارسال یک نامه سرگشاده به سیدعلی خامنه ای رهبر ایران او را دعوت به مذاکرات و پرهیز از کشتار ملت بلوچستان واهل سنت ایران و اعمال سیاست های تبعیض آمیز داده بود.




فرمانده جنبش مقاومت مردمی(جندالله) جهت اتمام حجت به خامنه ای دوهفته فرصت داده بود که به نامه اش جواب مثبت دهد ودر صورت منفی بودن پاسخ و استمرار وضع موجود سلسله حملاتش را ادامه خواهد داد.


چنانچه وی درنامه اش نوشته است: "قبل از اجرای عملیات بعدی و برای آخرین بار و به عنوان اتمام حجت و جلوگیری از خون ریزی و خشونت ، جنبش حل مسائل را از طریق گفتگو و مذاکره مطرح می کند و من به عنوان رهبر مقاومت این طرح را با شما که رهبری نظام را در دست دارید در میان می گذارم و در راستای جلوگیری از جنگ و خونریزی با قلبی صادق می خواهم مسائل را حل کنم و تا دو هفته دولت را مهلت می دهم که راه مذاکره و گفتگو را پیش گیرد و گره این موضوع بدست شماست و شما می توانید به عنوان رهبر نظام در این باره تصمیم بگیرید و از ریخته شدن خونهای بیشتر جلوگیری نمائید اگر چه تجربه نشان داده است که شما جز خشونت به چیزی دیگر نمی اندیشید و از اعدام و کشتار و خونریزی و شکنجه لذت می برید اما به عنوان اتمام حجت و برای آخرین بار از شما می خواهم که در سیاستهای خود در قبال بلوچستان و اهلسنت تجدید نظر کنید و دست از قتل و کشتار و جنایت بردارید ورنه آتش بلوچستان کاخهای مجلل شما را در تهران تبدیل به خاکستر خواهد کرد و اگر تا دو هفته به این پیشنهاد صادقانه ما پاسخ داده نشد عملیاتهای جنبش با شدت تمام از سرگرفته خواهد شد و مردم ایران و جهان هم بدانند که ما خواهان کشتار و خونریزی و بمب گذاری نیستیم و این رژیم است که جنگ را بر ما تحمیل نموده است و ما را چاره ای جز دفاع نیست و دفاع حق مشروع همگان است.




" امروز شنبه 2ژانویه(12دیماه) هست. تاکنون مشخص نشده است واکنش خامنه ای چه بوده و سیاست جندالله در آینده چه خواهد بود.

هلاکت 7 پاسدارا رژیم در شرق ایران

به گزارش آژانس خبری تفتان به نقل از فارس نیوز فرمانده نیروی انتظامی خراسان جنوبی از هلاکت 7 تن از نیروهای خود خبر داد .
گزارشها از درگیری شدید بین افراد مسلح و نیروی انتظامی در خراسان جنوبی حاکی است که نیروی انتظامی در این درگیری تلفات شدیدی داده است.

افشاگرى "راه سبز" عليه صدا و سیما در خصوص عاشورای تهران


تهران، دبى – رسانه ها،(العربيه.نت)
جنبش راه سبز ايران با انتشار صورتجلسه اى از مديران صدا و سيماى جمهورى اسلامى ايران اين سازمان را به "سانسور وتحريف حقايق" در خصوص حوادث "عاشورای خونین تهران که سی و هفت نفر در آن به شهادت رسیده اند" متهم كرد.

جنبش "راه سبز اميد" به رهبرى مهندس ميرحسين موسوى در وبگاه "جرس" پيرامون برخورد صدا و سيما با حرکت اعتراضی در ایران نوشت: "صداوسیما که زیر نظر مستقیم آیت الله خامنه ای اداره می شود در ماههای گذشته عملکردی به شدت یکسویه داشته و بارها با دروغگویی سعی داشته است تا اهداف و خواسته های میلیونها هوادار جنبش سبز را به گونه ای دیگر نمایش دهد، و در حوادث خونین پس از انتخابات نیز همواره جای شاکی و متهم را عوض کرده است".

يادآور مى شود سازمان صدا و سيما يگانه نهاد موجود در داخل ايران است كه حق دارد برنامه هاى راديو- تلويزيونى پخش كند و تملك و استفاده از دستگاهها و ديش هاى ويژه دريافت امواج ماهواره اى در اين كشور ممنوع مى باشد.

از سوى ديگر همه ى خبرنگاران و عكاسان خبرى رسانه هاى خارجى رسماً از سوى دولت جمهورى اسلامى ايران از حضور در خيابانها و ميادين در روزهاى تظاهرات اعتراض آميز منع و برحذر داشته شدند. این فعالان رسانه اى همچنين نتوانسته اند با خانواده هاى قربانيان، زخميان و بازداشت شدگان حوادث ایران مصاحبه كنند.

يك خبرنگار شبكه تلويزيونى دبى در حوادث عاشورا ناپديد شد. در عين حال، براى پوشش خبرى و تصويرى تظاهرات موافقان حكومت كه دو روز بعد برگزار شد، از خبرنگاران و عكاسان خبرى رسانه هاى خارجى دعوت به عمل آمد.

طبق سند منتشر شده از سوى "جرس"، در بند اول صورتجلسه 20 تن از مديران صدا وسيما آمده است: "در حال حاضر و با توجه به حادثه روز عاشورا محوريت تبليغات رسانه ملى تا اطلاع ثانوى بايد توسط تمام بخشهاى رسانه ملى حول «حرمت شكنى عاشورا» شکل بگیرد و تداوم یابد".

در اين بند بر "برجسته سازى آتش زدن عَلَم و سوت و كف زدن" تاكيد شده است.در بند دوم آمده است: "بايد تبليغات رسانه ملى از طريق نمايش دشمنى فتنه گران با اصل نظام جمهورى اسلامى و اصل دين اسلام بزرگنمايى شود".

در بند 4 بر "مصاحبه هاى مردمى" مبتنى بر "مطالبه و لزوم برخورد قوى و مقتدرانه نيروى انتظامى با آشوبگران" تاكيد شده است.در بند 7 طرح "مشكوك بودن قتل كشته شدگان روز عاشورا توسط كليه بخشهاى خبرى" خواسته شده است.

در صورتجلسه منتشر شده، تاكيد بر تبليغ "محدود بودن دامنه آشوب به مسير خيابان انقلاب تهران" در بند 8 مورد تاكيد واقع شده است.

برجسته سازى نقش "منافقين" (سازمان مجاهدين خلق) در حوادث نيز در بند 9 مطرح شده و بالاخره "افشاى نقش رسانه هاى بيگانه در ايجاد و تشويق فتنه" خواسته اى است كه در بند 12 اين صورتجلسه آمده است.

جرس مى نويسد: "اقدامات تاسف بار صداوسیما در سالهای گذشته همواره مورد انتقاد دلسوزان کشور بوده است. اما مدیران و تصمیم گیران این رسانه که متاسفانه عنوان «ملی» را نیز با خود یدک می کشد، همواره منافع جناحی و گروهی را بر منافع ملی ترجیح می دهند".

امام جمعه تهران خواهان صدور مجدد احكام دهه اول انقلاب شد


تهران، دبى- رسانه ها، (العربيه.نت)
جنتى امام جمعه موقت تهران خاطرنشان ساخت: "براي رسيدگى به پرونده‌هاى معترضان بايد از قاضى‌هايى مانند قاضى ‌هاى سال 57 استفاده كرد نه قاضى‌هاى بى ‌حال.

"وى كه در جايگاه امام جمعه دايم تهران (ولى فقيه) انجام وظيفه مى كند، در خطبه هاى نماز جمعه 1-1-2010 در مورد حوادث روز عاشورا گفت: "افرادى كه بايد دستگير شوند سريعا بازداشت شوند و اگر كسى هم دستگير شد پس از گذشت چند روز آزاد نشود تا به فتنه ‌گرى خود ادامه دهد اين افراد ديگر هدايت نمى ‌شوند.

"وى افزود: "دستگاه‌هاى اطلاعاتى و امنيتى هم بايد به وظايف خود عمل كنند و اگر اين افراد بخواهند دوباره پررو شوند و در خيابان‌ها حرمت‌شكنى كنند نبايد امانشان داد و بايد سريعا دستگير و محاكمه شوند، همچنين براي رسيدگى به پرونده‌هاى آنها بايد از قاضى‌هايى مانند قاضى ‌هاى سال 57 (سال انقلاب 1979) استفاده كرد نه قاضى‌هاى بى ‌حال.

"گفتنى است از آغاز پیروزی انقلاب ایران به رهبری آیت الله خمینی تا سالها بعد شدت عمل دادگاههاى انقلاب ايران در برابر مخالفان و معترضان زبانزد شده بود. از بارزترين برخوردهاى اين دادگاهها اعدامهاى اوايل انقلاب و نيز سرى اعدامهايى بود كه ده سال پس از انقلاب، منجر به انتقاد شديد آيت الله منتظرى و بركنارى او از قايم مقامى رهبرى شد.

جنتى در سخنرانى خود گفت: "انتظار مردم از دستگاه‌هاى قضايى بسيار زياد است البته مى ‌دانيم كه دستگاه‌هاى قضايى محدوديت‌هايى دارند و نمى ‌توانند مانند دادگاه‌هاى اوايل انقلاب عمل كنند كه اگر آن طور عمل مى ‌كردند اين قائله خيلى زودتر تمام شده بود.

"جنتى همچنين گفت: "اين افراد از مصاديق بارز مفسد‌ في‌ الارض هستند و در اوايل انقلاب امثال آنها مجازات شدند، همچنين بعضي افراد اگر سكوت كردند بدانند كه سكوت‌ شان گناه است حال در هر لباس و جايگاهى كه مى ‌خواهند باشند، اين سكوت محكوم است.

"وى ادامه داد: "مردم ما مردم نجيب و قانون ‌مدارى هستند كه اگر اينطور نبود حرمت‌شكنان الان زنده نبودند، مردم به دليل اينكه نمى ‌خواهند تخطى از قانون و رهبرى كنند آرام نشسته‌اند ولى نظام نمى ‌تواند مخالفت و اهانت به اسلام را تحمل كند.

"دبير شوراى نگهبان گفت: "وقايع روز عاشورا نقشه آمريكا بوده و ديگر آبروى عاملان آن حادثه رفته است، اينها بايد از غصه دق كنند كه رئيس جمهور آمريكا، اسرائيل و انگليس از آنها حمايت مى ‌كنند و ديگر ماهيت آمريكايي - اسرائيلي - انگليسي آنها آشكار شده است و من نمى ‌دانم با وجود اين مردم ضد امريكايى، اين افراد چطور مى ‌خواهند زندگى كننند.

"وى در ادامه افزود: "اين افراد باورشان شده بود كه نظام ضعيف شده و مردم ديگر طرفداراى از نظام نخواهند كرد و گفتند حالا زمان برخوردهاى فيزيكى است و عده‌اى را جمع كردند و وضعيت روز عاشورا را به وجود آورند و زمانيكه جوانان مومن و بسيجيان مشغول عزادارى بودند، آمدند در خيابان‌ها و با امام حسين دشمني كردند.

"جنتي ادامه داد: "شعارهايي كه اين جريان در اواخر دادند همه را افشا كرد، در جايى خواستند مرگ بر آمريكا را از مردم بگيرند و بگويند ما كارى با غزه و لبنان نداريم و در جايى ديگر كلمه اسلامى را از جمهورى اسلامي برداشتند و مشخص شد كه مساله اسلام است، در ادامه عكس امام را پاره كردند و شعار ضد ولايت فقيه را سردادند و بعد هم اتفاقات روز عاشورا رخ داد.

"جنتى به گزارش خبرگزارى قدس به افرادى كه دم از وحدت مى ‌زنند گفت: "كدام وحدت؟ با اين افراد كه نمى‌شود متحد شد، اين افراد بايد توبه كنند و از خدا، ائمه و مردم عذرخواهى كنند تا شايد خدا آن‌ها را ببخشد."

۱۳۸۸ دی ۱۰, پنجشنبه

فیلم؛ اعتراضات شبانه در تهران: مرگ بر دیکتاتور

عبدالغفور ریگی ادامه دهنده نهضت حسینی


عبدالغفور ریگی(رحمه الله) ادامه دهنده نهضت حسینی

حسین ابن علی در برابر ظلم و ستم قیام نمود و به خاطر همین آرمان جان عزیزش را فدا نمود و در صحرای کربلا با تعداد نفرات اندک در برابر یک لشکر ایستاد و جانش را فدای عدالت نمود به ظاهر شاید برخی کوته اندیشان چنین انگارند که حسین رضی الله عنه به جز دادن جانش به هیچ نتیجه ای نرسید اما تاریخ چیزی دیگر می گوید زیرا حسین با قیامش به نسلهای آینده درس آزاد زیستن را آموخت.

وی به ما آموخت که نباید سر در برابر ظالمان و ستمگران فرود آورد و حتی نباید پروای جان خود کرد.

حسین در میدان کربلا ندا سر داد هیهات منا الذلة یعنی : دور باد از ما ذلتو این ندایش زمانها را و کشورها و ملتها و ادیان را درنوردید و به همه انسانها درس عزت زیستن داد تا جائیکه مهاتما گاندی که یک هندو است می گوید قیام حسینی به الگوی ما در قیام علیه انگلیس می باشد.

آری حسین در دهم محرم در میدان کربلا جانش را فدا نمود و شهید عبدالغفور در اولین روز محرم در شهر سراوان جانش را فدای عزت و عدالت و دین و ناموسش کرد.

حسین فقط در برابر ظالمان قیام نمود که کاری با دین نداشتند ولی عبدالغفور در برابر ظالمان کافر ایستاد و جانش را فدا نمود تا به یک ملت آزادی و عزت بخشد ، تا یک ملت را درس قیام و از خودگذشتگی دهد، تا یک ملت را از یوغ ستمگران کافر رهائی دهد و همانگونه که خون حسین به نسلها بیداری داد خون شهید نوجوان عبدالغفور موجب بیداری مردم خواهد شد.

واقعا که خون شهید عبدالغفور انقلاب آفرید و او تبدیل به سنبل عزت و آزادی مردم بلوچ شد و جوانان دیار بلوچستان از او به عنوان قهرمان سرزمینشان یاد می کنند و صدها جوان با تقلید از وی نام خود را برای عملیات استشهادی نوشته اند و اصرار دارند که هر چه زودتر به میدان اعزام گردند.

شهید عبدالغفور رحمه الله برای ملت مسلمان بلوچ تبدیل به حسینی شد که در راه عزت و آزادی و عدالت و برابری جانش را قربان کرد.

یادش بخیر و رهش پر رهرو باد

دلاور بلوچ

تحقق عدالت مهمترین هدف قیام حضرت حسین (رض) بود


تحقق عدالت مهمترین هدف قیام حضرت حسین (رض) بودحسین رضی الله عنه جهت تحقق عدالت و برابری در جامعه قیام نمود و با قیام خونین خویش که جان خود و چندین برادر و فرزندش را فدا نمود به امت اسلامی این درس را داد که نباید در برابر ظالمان و مستکبران سکوت نمایند و به هر طریقی که می توانند باید در برابر بی عدالتی و ظلم قیام نمایند.

حسین رضی الله عنه با قیامش به امت اسلامی فهماند که مرگ با شرف خیلی با ارزش تر از زندگی است که انسان در زیر سایه ظالمان به سر می برد.

حسین رضی الله عنه با قیامش به همه انسانها آموخت که چگونه باید زیست و چگونه باید مرد و نباید در سخت ترین شرائط تن به ذلت داد.حسین رضی الله در کربلا تنها شده بود و شیعیان که برای وی نامه نوشته و وی را دعوت به کوفه داده بودند همه در صف دشمنان بودند و و حسین رضی الله عنه فقط با یارانش و اهل خانه اش که تعدادشان به صد نفر نمی رسید در برابر لشکر چند هزار نفری قرار گرفتند ولی باز هم حسین ذلت را نپذیرفت و از بیعت با عبیدالله بن زیاد سر باز زد و ندای هیهات مناالذلة سر داد.

حسین انقللابی بر پا کرد که آثارش فرا منطقه ای و فراتر از یک دین بود زیرا حسین درس آزاده زیستن را داد.

امروز عاشورای حسینی پیام می دهد به جوانان ملت مظلوم بلوچ و جامعه اهلسنت که مرگ با شرف هزاران درجه از زندگی با ذلت بهتر است.

امروز اگر حسین در ایران می بود سوگند به ذات الله که در برابر جباران و ظالمان ولایت فقیه بپا می خواست و در برابر این ظالمان کافر که هزاران درجه ظالمتر از یزید و عبیدالله بن زیاد هستند قیام می نمود.

عاشورا به ما می گوید در برابر تخریب مسجد و مدرسه قیام کنید و سکوت را کنار بگذارید و جامه ذلت را از تن برون آوریدعاشورا به ما می گوید علیه طاغوتیانی که به خانه و کاشانه شما حمله کرده و دین و مذهب شما را مورد توهین قرار داده اند قیام کنید و از اهدای خون در این راه باکی داشته نباشید.

جوانان امروز وقت قیام است و هنگام جهادامروز باید ندای رهبر انقلابی امیر عبدالمالک را لبیک گوئیم و راهی میدان نبرد شویم

امروز باید به خود بمب ببندیم و همانگونه که حسین رضی الله عنه به میدان رفت و استشهادی کرد باید ما هم حسین گونه عملیات استشهادی کنیم تا این ملت مظلوم را از زندگی پر ذلت و خفت برهانیم.

عملیات حضرت حسین رض بالقطع استشهادی بود زیرا که با هفتاد نفر در برابر در یک لشکر کامل مجهز قرار گرفت و عقب نشینی نکرد و می دانست که شهید می شود اما در استشهاد خود لحظه ای درنگ نکرد و به جوانان امت محمدی درس استشهادی برای بدست آوردن عزت داد.


به امید اینکه همه ما راهی میدان نبرد شویم و حسین گونه جان خود را فدا نمائیم


دلاور بلوچ

معرفی وبلاگ

درباره وبلاگ بلوچستان
٭بسم الله الرحمن الرحيم٭
با سلام و درود فراوان وعرض ادب بر دلاور مرد ايران و بلوچستان عزیز، رهبر دلير جنبش حفظه الله و شیر مرد بلوچستان زمین ((سرداربزرگ امير عبدالمالک ريگی بلوچ)) وبا درود بر همه دوستان و عزیزانی که زحمت کشیده، به وبلاگ خواهرشان دختر بلوچستان سر میزنند.
این وبلاگ بهانه‌ای است برای دوستی وارتباط و تبادل افکار با کسانی که حتی آنها را نمی شناسم و با دوستانی که می‌شناسم ولی سعادت دیدار ایشان کمتر نصیبم می‌شود.
با سپاس فراوان از مدیران وبلاگهایی که وبلاگ خواهر کوچکشان را لینک کردند و برای همه انها آرزوی موفقیت و سر بلندی وپیروزی را دارم.
نویسنده این وبلاگ فرزندی ازفرزندان خاك مقدس بلوچستان، مفتخر است که نام "رهبر جندالله - حفظه الله" ((سردار دلير، امير عبدالمالک ريگی بلوچ)) بزرگ بر تارک سرزمینش نقش بسته است وهمواره به میهن و تاریخ و فرهنگ غنی و همچنین سرداران شجاع و دیگر بزرگانش افتخار میکند.
به بلوچستان می‌بالد که مظهر ایستادگی است به شهیدانی که در اين سال‌ها جنگ با رژیم سر تا پا جهالت و فسادت جان شیرین خود را فدای ايران و بلوچستان عزیز کردند، افتخار میکند..
به هموطنانش می‌بالد. به کردها و لرها و تركها و فارسها و آذری‌ها و جنوبي‌ها و... وهمه مردم این سرزمین با هر زبان عشق می ورزد..
***
دختربلوچستان...

فرمانده ناجا تایید کرد تفنگ ساچمه ای جزو سلاح های پليس ضد شورش است


اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی تایید کرده است که تفنگ ساچمه ای جزو سلاح های پلیس ضد شورش است. او روز چهارشنبه درمورد نحوه كشته شدن افراد در روز عاشورا و كشته شدن يك يا دو نفر با اسلحه ساچمه‌ای به خبرگزاری ایلنا گفت : پليس هم در دفاع از خودش مجاز به استفاده از ابزارش است.اسماعيل احمدی مقدم در همين مصاحبه ضمن رد تیراندازی از سوی نیروی انتظامی در روز عاشورا، در مورد کشته شدگان در تهران گفته است: یکی را از پل انداختند، دیگری را با اسلحه ساچمه ای کشتند که حاکی از جریان "کشته سازی" است. این در حالی است که عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران یک روز پیش از آن گفته بود: نیروی انتظامی اعلام کرده است که این نیرو اساسا تفنگ های ساچمه ای در اختیار ندارد.

آ روچ نـزّیک بيــان انــت.


آ روچ نزیک بيــان انت که زالم ءُ ھونواریں آخوند خامنه ای ءُ تهران ءِ انسان دژمنيں هکومـت ءِ آدگه وتسريــں مافيايی سروک ، زلم دیستگیں مردم ءُ ایر دستیں راجانی دیما وتی رستری کارکردانی جـواباں بدينــت۔

یک جوان دیگر کرد اعدام شد


اتحادیه خانواده فعالین دربند کرد: صبح روز چهارشنبه اردشیر کشاورز جوان 35 ساله ی کرد، در زندان کرمانشاه به دار آویخته شد. نامبرده که به جرم درگیری با پلیس محکوم به اعدام شده بود، از 6 سال پیش در زندان به سر میبرد. گفته میشود هم بندان وی در اعتراض به اجرای حکم اعدام، شعار سر داده و از همین روی 15 تن از آنان به مکان نامعلومی انتقال داده شده اند. اردشیر کشاورز 334 مین قربانی پدیده ضدبشری اعدام در ایران در سال 2009 میلادی میباشد.

وحشت لاریجانی به دلیل خارج شدن امور از کنترل رژیم

دفتر تحکیم وحدت: حاکمیت در سراشیبی سقوط است


دفتر تحکیم وحدت با صدور بیانیه ای ضرب و شتم و مجروح ساختن دانشجویان دانشگاه آزاد مشهد در روز گذشته و بازداشت گسترده دانشجویان دانشگاه‌های مختلف و اعضای این اتحادیه دانشجویی را محکوم کرد.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر دفتر تحکیم وحدت در اطلاعیه ضمن اشاره به آنکه مردم ایران نسبت به ظلم و استبداد حکومت ایران آگاه شده اند، ذکر کرده است: «عده ای در خیال خام خود بر این باورند که با کشتار و بازداشت و نیز تهدید مکرر دانشجویان می توانند مسئله عیان شده استبداد را به ورطه فراموشی تاریخ رهنمون کنند.»

متن این اطلاعیه به شرح زیر است:دانشگاه سرزمینی مظلوم است، روزی به نام استبداد و روز دیگر به نام مذهب بر ان می شورند و از عنصر پرحیات اگاهی بخشی ان انتقام می گیرند.در طول تاریخ معاصر ایران دانشگاه ساده ترین و اسان ترین مکان برای عقده گشایی ها و لشگر کشی های عیادی وابسته به استبداد بوده است.

از حادثه تلخ بهمن 1340، تا 18 تیر 1378 و نیز حملات مکرر بر حریم دانشگاه در فجایع بعد از انتخابات در امسال همگی بر تراژدی مظلومیت دانشگاه صحه می گذارند.

اما خبر تلخ و دردآور حمله خصمانه به دانشجویان در مشهد و نیز بازداشت های گسترده دانشجویان در تمام نقاط كشور و نیز بازداشت روزنامه نگاران و فعالان سیاسی چه توجیهی بجز بی ثباتی و سقوط مرگ آور دستگاه قدرت را در بر دارد؟ اینکه عده ای به نام مذهب و در دفاع از قدرت حریم دانشگاه را نشانه رفته اند و با نام حسین اقدام یزیدی در کربلای ایران یعنی دانشگاه می کنند مگر به جز زدن آخرین میخ بر تابوت این استبداد است؟

این که هر که با ما نیست بر ماست منطقی بجز استبداد فرعونی یزید را تداعی می کند؟این ها سوالاتی است که پاسخ آن را در وجدان بیدار ملتمان جستجو می کنیم، ملتی که در این روزها داغدار کشتار بی رحمانه فرزندان خود در روز عاشورای حسینی می باشد.بازداشت خانم بهاره هدایت سخنگوی شجاع و صادق دفتر تحکیم وحدت به عنوان وجدان بیدار دانشگاه مستقل و منتقد و نیز پیش از آن بازداشت مهدی عربشاهی دبیر تشکیلات این سازمان دانشجویی داستان تازه ای در شکستن حریم قانون و انصاف نیست، عده ای در خیال خام خود بر این باورند که با کشتار و بازداشت و نیز تهدید مکرر دانشجویان می توانند مسئله عیان شده استبداد را به ورطه فراموشی تاریخ رهنمون کنند.

در حالیکه عنصر اگاهی بخشی در میان میلیون ها ایرانی تکثیر شده است و مستبدان بدانند مقاومت برای آزادی تا انتها ادامه دارد، که ماجرا به پایان خود نزدیک است.

و من الله الصابرین

روابط عمومی دفتر تحکیم وحدت

10/10/88

وقوع درگیری‌های پراکنده در تهران




برخی گزارش ها و مشاهدات شاهدان عینی از وقوع درگیری های پراکنده میان معترضان و مأموران پلیس ضد شورش در چند نقطه از پایتخت ایران حکایت دارد.
وبسایت های نزدیک به مخالفان دولت از صبح روز پنجشنبه ۱۰ دی (۳۱ دسامبر) از استقرار مأموران پلیس ضد شورش در میادین اصلی شهر تهران خبر داده بودند.
برخی شاهدان عینی به بی‌بی‌سی فارسی گفتند که مأموران پلیس عصر روز پنجشنبه در میدان هفت تیر و میدان ولی عصر تهران برای متفرق کردن مخالفان و جلوگیری از تشکیل تجمع توسط آنان وارد عمل شده اند.
گزارش هایی هم از استفاده مأموران پلیس از گاز اشک آور منتشر شده است.
سایت جرس، پایگاه خبری نزدیک به جنبش اعتراضی ایران موسوم به جنبش سبز، از وقوع درگیری هایی در قطعه ۹ بهشت زهرا، گورستان عمومی تهران خبر داده است.
به نوشته این سایت، مزار علی حبیبی موسوی، خواهرزاده میرحسین موسوی که در جریان حوادث روز عاشورای تهران به ضرب گلوله کشته شد در این قطعه دفن شده است.
حضور بر مزار درگذشتگان و دعا برای آرامش روح آنان در عصر روزهای پنجشنبه در میان مسلمانان ایران مرسوم است.
گروهی از منابع خبری و وبلاگ های نزدیک به جنبش اعتراضی ایران از هواداران این جنبش دعوت کرده بودند که عصر روز پنجشنبه این هفته، برای گرامیداشت یاد معترضان کشته شده در حوادث روز عاشورا در بهشت زهرا و برخی میادین تهران تجمع کنند.


bbc

۱۳۸۸ دی ۹, چهارشنبه

ایرنا شمار کشته شدگان روز عاشورا در ایران را 37 نفر اعلام کرد

خبرگزاری جمهوری اسلامی در بولتن ویژه ای، شمار کشته شدگان روز عاشورا در شهرهای ایران را 37 نفر اعلام کرد. این در حالیست که مقامهای دولتی، پیشتر تعداد کشته شدگان در تهران را هفت نفر و در تبریز چهار تن ذکر کرده بودند.وبسایت جنبش راه سبز (جرس) خشونت ها و حوادث خونین یکشنبه گذشته را به عوامل دولتی نسبت داده و میگوید، هدف این بوده که پس از عاشورا، فضای لازم برای دستگیری گسترده را فراهم آورند و مخالفان دولت را به زندان بیاندازند.

فیلم؛ CNN این سند جنایت خامنه ای است در روز عاشورا

فیلم؛ گوشه هایی از نمایش خیابانی رژیم در حال فروپاشی

عکسهائی از شهید قهرمان اولین استشهادی بلوچستان ، شهید عبدالغفور ریگی