مهدی کروبی در نامه ای با عنوان "سخنی با مردم در باب افاضات رئیس قوه قضائیه"، به اظهارات اخیر صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه رژیم پاسخ داده است.
کروبی می نویسد: آقای لاریجانی قضاوت را رها کرده و در کار سیاست شده و به جای رسیدگی به امور قضایی نطقهای سیاسی ایراد میکند. اینچنین بود که تصمیم گرفتم با شما مردم شریف ایران سخن بگویم و نکاتی را در خصوص گفتههای سیاسی رئیس قوه قضائیه بیان کنم؛ باشد که آقای لاریجانی گمان نکند که با این شاخ و شانه کشیدنها مهدی کروبی به کنجی میخزد و از میدان به در میرود.
کروبی نوشت، رئیس قوه قضا که باید سنجیده و مبتنی بر عدالت سخن بگوید، از پرونده سنگین سران فتنه سخن گفته و گویی که مهدی کروبی و میر حسین موسوی سران فتنه هستند، آنها را با منافقین اول انقلاب مقایسه کرده و سخنانی بی ارزش و لغو از این دست بر زبان آورده است. الله اکبر! که بر من بسیار سنگین آمد مقامی قضایی سخنانی تا این حد سیاسی و بی پایه حقوقی بر زبان آورد و آبرو از دستگاه قضا ببرد. کروبی در جای دیگری از نامه خود می نویسد، تاسف باید خورد که جایگاه و کیفیت دستگاه قضا در این مملکت به جای آنکه به مرور زمان سیری صعودی بیابد، سیری نزولی پیدا کرده تا بدانجا که امروز در راس این قوه فردی قرار گرفته است که صرفنظر از سواد علمی، نه سابقهای اجرایی و قضایی در ایشان سراغ میتوان گرفت و نه سابقهای انقلابی. عجیب هم نیست. چه آنکه زمانی که امثال این حقیر در زندان بودند جناب آیت الله لاریجانی در دامان مادر مکرمه شان به شیر خوردن مشغول بودند.
کروبی نوشت، ای کاش آیت الله لاریجانی به جای چنین سخنانی سخیف و سیاسی کمی به وضعیت قضا و عدالت در کشور میپرداخت و پرونده کهریزک را سامان میداد و مرگ مشکوک پزشک وظیفه را پیگیری میکرد که درباره مرگش از از همه نوع علتی از غذای مسموم تا خودکشی و مرگ طبیعی و سکته قلبی، سخن گفته شده است و مردم حیرانند. ای کاش به جای این سخنان ایشان تحقیق میکرد که در زندانهای جمهوری اسلامی بازجوها از چه ادبیاتی در بازجوییهای خود استفاده میکنند؛ ادبیاتی که تازه آزادشدگان از زندان، بازگو میکنند و من اما شرح مفصل آن را برای فرصتی دیگر میگذارم.
کروبی می نویسد، آقای لاریجانی در افاضات خود فرموده اند: «کسانی دختر فراری را فرزند شهید جلوه دادند و برایش مجلس ترحیم به پا کردند، همین سران فتنه بودند که پدر و مادر آن دختر را شهید اعلام کردند در حالی که اینگونه نبود....چیزهایی را به عنوان تجاوز در بازداشتگاهها مطرح کردند که کذب محض بود». جالب است که سعیده پورآقایی را در شیپور کردهاند و یک روز دادستان کل کشور ماجرای آن را بازگو میکند و یک روز رئیس قوه قضائیه و یک روز یک مقام دیگر و خلاصه این ماجرا را دست به دست میچرخانند. انگار که همه مستندات تجاوزها، سعیده پورآقایی بود و آن همه سندی که ما دادیم باد هوا بود و یک گوش آقایان در بود و یک گوش دیگرشان دروازه. و البته که ماجرای سعیده پورآقایی هم از آن ماجراها و صحنه سازیهای مضحکی است که نمونه آن را در ماجرای قتلهای زنجیرهای و ادعای بازداشت عدهای به اتهام طراحی انفجار حرم امام پیشتر دیده و تجربه کرده بودیم. خلافی میکنند و آن را میخواهند با خلافی دیگر پنهان کنند.
کروبی نوشت، مجوز تجمع به مخالفان نمیدهند تا در مقابل دوربینهای رسانه ملی مشخص گردد که چه کسانی اقلیت هستند و چه کسانی اکثریت ؟ تجمع میگذارند و فرد بی شخصیت و ضعیف النفسی را میآورند و او برای مردم نطق میکند و حکم اعدام برای ما صادر میکند. آیت الله صادق لاریجانی بر این گمان است که جنبش مدنی و معترض امروز مردم ایران وابسته و قائم به شخص است و با حذف و کنار زدن مهدی کروبی یا میرحسین موسوی این حرکت میخوابد و سرکوب میشود. صادق لاریجانی را ببین که گمان میکند با تهدید و ارعاب و سخن گفتن از پرونده در دستگاه قضایی، مهدی کروبی مرعوب میشود و از ترس زندان، تب میکند. خیر، مهدی کروبی بر سر پیمان خویش با مردم ایستاده است.
کروبی می نویسد: آقای لاریجانی قضاوت را رها کرده و در کار سیاست شده و به جای رسیدگی به امور قضایی نطقهای سیاسی ایراد میکند. اینچنین بود که تصمیم گرفتم با شما مردم شریف ایران سخن بگویم و نکاتی را در خصوص گفتههای سیاسی رئیس قوه قضائیه بیان کنم؛ باشد که آقای لاریجانی گمان نکند که با این شاخ و شانه کشیدنها مهدی کروبی به کنجی میخزد و از میدان به در میرود.
کروبی نوشت، رئیس قوه قضا که باید سنجیده و مبتنی بر عدالت سخن بگوید، از پرونده سنگین سران فتنه سخن گفته و گویی که مهدی کروبی و میر حسین موسوی سران فتنه هستند، آنها را با منافقین اول انقلاب مقایسه کرده و سخنانی بی ارزش و لغو از این دست بر زبان آورده است. الله اکبر! که بر من بسیار سنگین آمد مقامی قضایی سخنانی تا این حد سیاسی و بی پایه حقوقی بر زبان آورد و آبرو از دستگاه قضا ببرد. کروبی در جای دیگری از نامه خود می نویسد، تاسف باید خورد که جایگاه و کیفیت دستگاه قضا در این مملکت به جای آنکه به مرور زمان سیری صعودی بیابد، سیری نزولی پیدا کرده تا بدانجا که امروز در راس این قوه فردی قرار گرفته است که صرفنظر از سواد علمی، نه سابقهای اجرایی و قضایی در ایشان سراغ میتوان گرفت و نه سابقهای انقلابی. عجیب هم نیست. چه آنکه زمانی که امثال این حقیر در زندان بودند جناب آیت الله لاریجانی در دامان مادر مکرمه شان به شیر خوردن مشغول بودند.
کروبی نوشت، ای کاش آیت الله لاریجانی به جای چنین سخنانی سخیف و سیاسی کمی به وضعیت قضا و عدالت در کشور میپرداخت و پرونده کهریزک را سامان میداد و مرگ مشکوک پزشک وظیفه را پیگیری میکرد که درباره مرگش از از همه نوع علتی از غذای مسموم تا خودکشی و مرگ طبیعی و سکته قلبی، سخن گفته شده است و مردم حیرانند. ای کاش به جای این سخنان ایشان تحقیق میکرد که در زندانهای جمهوری اسلامی بازجوها از چه ادبیاتی در بازجوییهای خود استفاده میکنند؛ ادبیاتی که تازه آزادشدگان از زندان، بازگو میکنند و من اما شرح مفصل آن را برای فرصتی دیگر میگذارم.
کروبی می نویسد، آقای لاریجانی در افاضات خود فرموده اند: «کسانی دختر فراری را فرزند شهید جلوه دادند و برایش مجلس ترحیم به پا کردند، همین سران فتنه بودند که پدر و مادر آن دختر را شهید اعلام کردند در حالی که اینگونه نبود....چیزهایی را به عنوان تجاوز در بازداشتگاهها مطرح کردند که کذب محض بود». جالب است که سعیده پورآقایی را در شیپور کردهاند و یک روز دادستان کل کشور ماجرای آن را بازگو میکند و یک روز رئیس قوه قضائیه و یک روز یک مقام دیگر و خلاصه این ماجرا را دست به دست میچرخانند. انگار که همه مستندات تجاوزها، سعیده پورآقایی بود و آن همه سندی که ما دادیم باد هوا بود و یک گوش آقایان در بود و یک گوش دیگرشان دروازه. و البته که ماجرای سعیده پورآقایی هم از آن ماجراها و صحنه سازیهای مضحکی است که نمونه آن را در ماجرای قتلهای زنجیرهای و ادعای بازداشت عدهای به اتهام طراحی انفجار حرم امام پیشتر دیده و تجربه کرده بودیم. خلافی میکنند و آن را میخواهند با خلافی دیگر پنهان کنند.
کروبی نوشت، مجوز تجمع به مخالفان نمیدهند تا در مقابل دوربینهای رسانه ملی مشخص گردد که چه کسانی اقلیت هستند و چه کسانی اکثریت ؟ تجمع میگذارند و فرد بی شخصیت و ضعیف النفسی را میآورند و او برای مردم نطق میکند و حکم اعدام برای ما صادر میکند. آیت الله صادق لاریجانی بر این گمان است که جنبش مدنی و معترض امروز مردم ایران وابسته و قائم به شخص است و با حذف و کنار زدن مهدی کروبی یا میرحسین موسوی این حرکت میخوابد و سرکوب میشود. صادق لاریجانی را ببین که گمان میکند با تهدید و ارعاب و سخن گفتن از پرونده در دستگاه قضایی، مهدی کروبی مرعوب میشود و از ترس زندان، تب میکند. خیر، مهدی کروبی بر سر پیمان خویش با مردم ایستاده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر