۱۳۸۸ دی ۱۳, یکشنبه

مقایسه حکومت خلفای راشدین با حکومت نائب امام زمان!

مقایسه حکومت خلفای راشدین با حکومت نائب امام زمان!

در طریقه تعامل با مخالفین

قسمت اول

عثمان بن عفان و علی خامنه ای

در ترازوی عدالت

به قلم:سلمان فارسی

در روزهای اخیر مردم ایران شاهد اعتراضات و تظاهرات مخالفین حکومت ایران در خیابانهای تهران وتبریزو قم واصفهان و شهرهای دیگر بودند و همگان دانستند که چطور مزدوران رژیم متمثل در بسیج ولباس شخصی ها ونیروی انتظامی ،عکس العمل وحشانه وبسیارخشنی را به دستور علی خامنه ای که فرمانه کل قوا است،علیه مردم معترض به کار بستند. به طوریکه به اعتراف خود رژیم چندین نفر کشته ومجروح وتعداد زیادی باز داشت شدند. این بود تعامل علی خامنه ای نائب امام زمان دروغین روافض، که خود را شیعه (پیرو) علی و اهل بیت می داند وحکومت خود را حکومت عدل علی معرفی می نماید.حال ببینیم خلفای راشدینی چون حضرت عثمان رضی الله عنه که علی خامنه ای وامثال او،آنها را مرتد وظالم می دانند در حوادثی مشابه آنچه که امروز درخیابانهای تهران وتبریز و.. می گذرد چه رفتاری را با معترضین ومخالفین خود داشته اند:

تعامل عثمان با مخالفین:

حادثه شورش مخالفین حکومت حضرت عثمان درشهرمدینه ومحاصره خانه ایشان را بسیار شنیده ایم که به قتل حضرت عثمان رضی الله عنه منجر شد.اما آیا تا به حال تعجب نکرده اید که عثمان که خلیفه یک شبه امپراطوری بود و صد ها هزار نفر گوش به فرمان داشت به طوری که در خلافت او بسیاری ازشهر ها وکشورها فتح شده و مرزهای خلافت اسلامی بسیار بیش ازگذشته فراتررفت ،دراین جریان شورش و محاصره خانه اش،هیچ یک از مخالفین را به قتل نرساند وحتی یک نفر از آنها را بازداشت هم نکرد؟!!این در حالی بود که بسیاری از صحابه ومردم با شورش مخالفین، لباس رزم به تن کرده و تصمیم به کشتن مخالفین گرفتند اما……………

روایات تاریخی دراین مورد به تواتر رسیده که عثمان از کشتن شورشیان منع کرده ومردمی را که برای دفاع از او آمده بودند به خانه هایشان برگرداند[فی التاریخ تألیف خلیفه بن خیاط.ص173-174،الحریةاو الطوفان.ص43].

واین در حالی بود که مخالفین در خیابانهای مدینه تظاهرات کرده وآشکارا عثمان را به قتل تهدید کرده و براین کارقسم یاد می کردند.

از عبدا لله بن عمر رضی الله عنه روایت است که از مسور بن مخرمه(یکی ازمخالفین حکومت)شنید که او در بازار می گوید:سوگندبه الله عثمان را خواهیم کشت.[ابن شبة درکتابش جلد چهارم ص1175 این واقعه را با اسناد صحیح(که راویان ش راویان مسلم است)روایت کرده است.].

و ازاین هم بالاتر،وقتی معترضین با او روبروشدند او را تهدید به قتل کردند،اما او به جای مجازات آنها وفرمان به دستگیری و اعدام آنها،با نرمی ومهربانی آنها را به مذاکره فرا خواند:

عثمان رضی الله عنه از محاصره کنند گان خانه اش پرسید:چه می خواهید؟گفتند:یا تو را می کشیم یا از حکومت برکنار می کنیم.گفت:به جای این کار به استانهای کشور خبرم بفرستیم تا مردم هرشهر نماینده ای را از جانب خودشان و به انتخاب خود،بفرستند تا آنهابین ما قضاوت کنند،اگرمن حقی را از شما منع کرده ام حاضرم که آن را به شما بدهم.[ابن شبه 4/1192].

و برخی ازشورشیان درهنگام عملی کردن نقشه ترور دستگیرشدند اما عثمان…..

مردی درتعقیب عثمان رضی الله عنه بود وقصد ترور او را داشت که دستگیرشد،عثمان با صحابه رضی الله عنهم دراین باره مشورت کرد:نظر آنها این بود که (جرم او به حدی نرسیده که مستحق مجازات اعدام باشد)،به این خاطر عثمان او را آزاد کرد. [ابن شبة3/1026 با اسناد صحیح].

و درروایت دیگری آمده که صحابه گفتند،(کاربسیاربدی انجام داده اما به هرحال تو را نکشته است واگرتو را کشته بود مجازاتش اعدام بود)،به این خاطرعثمان رضی الله عنه او را آزاد کرد. [ابن شبة3/1026 با اسناد حسن].

و در روایت دیگری آمده:عثمان رضی الله عنه گفت:(او اراده کرد مرا بکشد اما الله اراده نکرد)،پس او را رها کرد و نکشت.[ابن شبة 3/1027]

و در روایت دیگری آمده است که عثمان از او پرسید:این چه کاری بود؟

آن مرد گفت:می خواستم تورا بکشم.

عثمان گقت:سبحان الله! تو را چه می شود!چرا میخواهی مرا بکشی؟

گفت:استاندار تو در یمن به من ظلم کرد.

عثمان گفت:مگرتو به من شکایت کردی ومن حق تو را پس نگرفتم که حالا تصمیم گرفته ای مرا بکشی؟

سپس عثمان گفت: بنده خدایی است که می خواست گناهی(قتل)انجام دهد اما خدا مرا از او نجات داد.

راوی می گوید:یک شلاق هم به او نزد وحتی یک روز هم او را زندانی نکرد.[ابن شبة 3/1028 با اسناد حسن مرسل].[1]

وبه هیچ یک از زیردستان خود اجازه نداد که مخالفین را مجازات کند:

وقتی مخالفت با سیاستهای عثمان درمصر ظهور شروع شد،عثمان رضی الله عنه ،عماربن یاسر را به آنجا فرستاد تا اوضاع را بررسی کند.عمار رضی الله عنه درمصر به مخالفین پیوست ومردم را علیه عثمان شوراند. ابن ابی الصرح استاندارمصر به عثمان نامه ای نوشت واز او برای مجازات یا قتل عمار و یارانش اجازه خواست،خلیفه درجواب او چنین نوشت:چه دیدگاه بدی ارائه کرده ای!چه کسی به تو اجازه می دهد که عمار و یارانش را مجازات کنی.[ابن شبة 3/1123 با اسناد صحیح].

این بود عثمان و این است خامنه ای!که کوچکترین مخالفت واعتراض و انتقادی را بر نمی تابد.

عثمان را تهدید به قتل کردند وبر قتلش قسم یاد کردند وبه رویش نیز گفتند وخانه اش را محاصره کردند اما عثمان دستش را به خون آنها آلوده نکرد وحتی یک نفراز آنها را به اندازه یک روز هم بازداشت نکرد ویک شلاق هم نزد و کسی را که قصد جان او را کرده بود بدون کوچکترین مجازاتی رها کرد ولی خامنه ای در قبال خواسته مردم نسبت به عزل او و گاه وبیگاه شعارهایی مثل م.رگ برخامنه ای برآشفته و دستور تیراندازی به سوی مردم کوچه وخیابان و قتل و زندانی وشکنجه مخالفین می دهد و این درحالی است که مردم شعار قتل او را مطرح نکرده و او را تهدید به قتل نکرده اندبلکه فقط خشم خود را از ظلمهای او ابراز کرده اند.

والبته نباید از عثمان تعجب کرد. اخلاق ومنش تربیت شدگان مکتب محمدی واسلام ناب قرآنی چنان باید باشد ولاغیر. آنها آموخته بودند که حاکم فقط خدمتگذارمردم است وبس.او نائب مردم است (نه نائب امام زمان معدوم) و از سوی مردم تعیین شده(بنا بر اعتقاد اهل سنت نه ادعای دروغین روافض که حاکم از طرف خدا منصوب شده می شود!!)تا خواسته های مردم را برای اداره ملت وکشور اجرا کند وآنطور باید عمل کند که آنها می خواهند نه آنطور که خود می پسندد و مردم که قدرت وحکومت را به او امانت دادند حق اعتراض به سیاست حاکم را دارند و حاکم اجازه ندارد به روی ملت خود شمشیر بکشد حتی اگر ملت تصمیم به قتل او بگیرند. اینست اسلام حقیقی واینست اعتقاد اهل سنت وجماعت وصحابه وخلفای راشدین چنین عمل می کردند.

اما خامنه ای مردم را خدمتگذار خود وخود را ولی نعمت آنان می داند، او خود را نائب امام زمان می داند و از آنجایی که امام زمان ازسوی خدا تعین گشته پس خامنه ای منصوب خداوند جهان است و اعتراض به او اعتراض به خداوند است وکفرگمراهی. ومعترض ومخالف شایسته باتوم وشلاق وفتل وزندان وتجاوزجنسی.

عثمان بن عفان چنان می کرد و خامنه ای چنین می کند…..

از این سخنان نتیجه می گیریم که :

1.علی خامنه ای و یارانش بویی ازاسلام نبرده و اسلام از آنان بیزار است. او با نام دین و با سوء استفاده ازدین برمردم حکومت می راند . اما تمام اقوال وافعالش مخالف آموزه های دین می باشد. ادعای دروغین مسلمانیشان را باید برملا کرد ونقاب دینداری ازچهره بی دین آنان باید برکشید.

2.اعمال ننگین حکومت ولایت فقیه نباید منجر به بیزاری از اسلام شود بلکه باید در پی کشف اسلام اصیل ومکتب محمدی که شاگردانی چون عثمان پرورده بود برآمد. باید اسلام راستین را از اسلام دروغین،مسلمان واقعی را از مسلمان شناسنامه ای بازشناخت.

3.خشت اول چون نهد معمارکج تا ثریا می رود دیوار کج .علی خامنه ای ها مولود عقاید خرافی وشیطانی مذهب روافض است که با نام پیروی ومحبت اهل بیت وبا سوء استفاده از احساسات مسلمین نسبت به اهل بیت، خود را بین مسلمین جا داده اند.خشت اول این دیوارمنحوس را که عبد الله بن سبأ یهودی با آجرهایی مانند عقیده به ولایت وامامت وعصمت وامام زمان و انتظارغائب آل محمد و لعن خلفاء وطعنه به همسران پیامبر و واعتقاد به تحریف قرآن و امام پرستی و…. بنا نهاده بود نباید هم تعجب کرد که چنین مکتبی جلادهای کذاب و جنایت کارانی چون علی خامنه ای تربیت کند.

اما خلفای راشدین که تربیت شده پیامبر و دانش آموز قرآن بودند چنان بودند که دیدیم.

4.شگفت انگیز است که امثال خامنه ای با این اعمال ننگینشان،امثال عثمان بن عفان با آن اعمال فوق انسانی وافتخار آمیزشان، را تکفیرکرده و آنها را کافر ومرتد و زندیق ومنافق وظالم!!! نامیده وبه پیروان ومقلدانشان بغض ونفرت و لعن ونفرین آنان را می آموزند.

ودر پایان این سخن،غیرمسلمانان وحتی اسلام ستیزان را مخاطب قرارمی دهم ومی گویم:اسلام را با آن روایات و با اعمال مسلمانان واقعی چون عثمان بن عفان بشناسید نه با لکه خون به جای مانده از گلوله سربازان ولایت فقیه . واعمال این روافض معمم ضد اسلام را که لعن ونفرین پاکی و پاکان را موجب تقرب وکسب ثواب می دانند،ملاک شناخت اسلام نکنید. ومردم را به بهانه اعمال ننگین این نامسلمانها و جنایتهای حکومت نائب امام زمان ، از اسلام حقیقی وحکومت نائبان مردم نرانید.

و به روافض به ستوه آمده از حکومت نائب امام زمان می گویم:این نتیجه طبیعی عقائد شیطانی و خرافی است که به اسم اهل بیت به شما خورانده اند وتا زمانی که از این عقائد دست نکشید وبه اسلام واقعی باز نگردید تکرار این مصیبتها بعید نیست و تا زمانی که به پاکانی چون عثمان لعن ونفرین می کنید ناپاکانی چون خامنه ای برگرده شما سوار خواهند بود.آیا وقت آن نرسیده که سره را از ناسره تشخیص دهید؟


[1] باور کنید،من وقتی برای اولین بار این روایت را دیدم کم مانده بود مو برتنم راست شود واشک در چشمانم حلقه زد،واز آن همه منش انسانی واخلاق زیبای حکومت داران صدراسلام و از آن همه آزادی سیاسی وآزادی بیان وحق اظهارنظر واعتراض به حکومت،درحیرت فرو رفتم.
....................
به نقل از وبلاگ عقیده و جهاد

۱ نظر:

ناشناس گفت...

سلام بر مبارزان قلم به دست بلوچ
من جوانی هستم از خون و خاک بلوچستان
حیف است که آشغالهایی همچون خامنه ای را با گلهایی چون ابوبکر و عمر و عثمان و حیدر مقایسه کنیم. حیف است این کثافت را با کوچکترین یار رسول مقایسه کنیم نا این بزرگواران .
اما باز هم برای شناساندن این بزرگواران به مردمی که نمیدانند آنها که بودند مجبوریم . کسانی که به دسته عمر(رض)مسلمان شدند اما باز به او توهین میکنند باید بدانند که بود عمر که بود عثمان . درودبر شما
جوان بلوچ